یه ماه دارم میگم بریم بیرون تفریح هی میگ صب کن صب کن دیروز پول اومد دستش گفتم امروز دیگ باید بریم پوسیدم تو خونه بهونه اورد امروز سرده بمونیم خونه فردا عصر قول میدم ک بریم هرجا تو بخای ولی معلوم بود الکیه دلمو خوش کردم دیشب الکی منو برد فروشگاه کلی چرت و پرت خرید تا پول کم بشه هی میگفت بخر بخر امروز صبح هم رفته ماشینشو تعمیر کرده گفت پول نموند دستم نمیتونیم بریم گفتم مگ کجا میخای ببری چقد خرجش میشه بریم دیگ یه رستورانه تهش میگفت نه نمیشه اگ میخای بچه هارو ببر خودت شهر بازی منم قهر کردم کلیم حرف بهم زدیم دیدم عصر دست دوتا بچه رو گرفت رفتن رستوران شهربازی ب پسرمم گفت برو ب مامانتم بگو اگ میاد منم گفتم نمیام ولی خیلی دلم شکست
وخدایی ک بشدت کافیست..... حوصله بحث و دعوا ندارم مخالف هستی جواب نده ممنونم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
من قرار بود امروز نصفه روز کار کنه و بیاد بریم بیرون نیومد تا ساعت شیش و هفت بعد گفت بپوش بریم خرید شامم ی پیتزا بخوریم منم پامو از در نزاشتم بیرون تا یاد بگیره بد قول نباشه
من فکر کنم جهان دیگری هم هست خدا بگو جهان دیگری داری🌏🖤