2777
2789
همسر من خوب بود،نرمال بود،کار خاص و ویژه ای که چشمگیر باشه نکرد،اما هوامو داشت،توقع خاصی ازم نداشت و خستگیمو درک میکردد،حتی اگه غذا هم نداشتیم میذاشت به حساب خستگیم و کمکم میکرد،اما بعد از زایمان عالی شد،خیلی بیشتر کمکم میکرد،به هر حال ورود بچه خیلی چیزا رو تغییر میده،تا صبح پا به پای من بیخوابی میکشید و ساعت ۵ صبحم خسته کوفته میرفت سر کار،وقتی هم من غصه ی چاقی رو میخوردم،داگلداریم میداد و میگفت از نظر من تو عالیی،بهترینی،به این فکر کن که یه فرشته برامون آوردی،چی از این بهتر،واقعا ازش ممنونم
من کا از اول خیلی لد ویار بودم با همسرم رفتیم خونه مامانم تا اخرش فقط گهگاهی میومدیم خونه خودمون شوهر من هم خیلی صبوریدکرد با این که زایمانم طبیعی بود تا اخرین لحظه کنارم بود بعد از زایمان تا چهارماه افسر دگی گرفتم شوهرم بعد از چهار ماه با من نزدیکی داشت تاالان هم خیلی کمکم کرده پسرمم خیلی صبوره حسین چولوی من الان پانزده ماهه است و من از شوهرم ممنونم .

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


همسر من که از همین التن اولتیماتوم داده که اگه رابطه نباشه میره زن صیغه میکنه ایناهمه تاثیرات حرفای همکلراشهالهی خیر نبینن

باید با همسرت صحبت کنی بهش بگو اگه تووقتی میزاری بچه دار بشی که تو از رابطه جنسی سیر بشی و خودت بچه بخوای.به نظر من خانم ها نباید عجله کنن باید بزارن شوهراشون امادگی پیدا کنن
والله منم بارداری سهتی دارم بدویار و همچنین استراحتی هستم....شوهرم خیلی حساسه منم حساسم و زیادی حساس بودن اون بعضی وقتا اشکمو در میاره...ولی خداییش ازینکه همیشه کنارم بوده و حتی دکترو سنو و آز سعی کرده همیشه کنارم باشه و خیلی چیزارو تا الان ک باردارم تحمل کرده ازش ممنونم! من توی بارداری خیلی هم حساس شدم اونم کمکم میکنه تا هرجوری اعتمادمو جلب کنه و فکرم خراب نباشه،.،،، الحمدالله
2805
سلام،من دوره بارداری بدی داشتم...با اینکه بچه اولمه...شوهرم تو ماه هشتم بهم خیانت کرد و وقتی من فهمیدم بجای عذرخواهی کردن،وایساد تو روی من و وقتی بهش اعتراض کردم گفت من همینم که میبینی،ببین میشه برات...بعدم گفت من با این خانم در حد دو تا دوستیم اگه زیادی گیر بدی با این کات میکنم و میرم دنبال کسی که باهاش س ک س کنم...منم لال شدم ولی از اون روزه چشام همیشه بارونیه...نه راه پس دارم نه راه پیش...بخاطر پسرم کوتاه اومدم...جلو چشم من با اون خانم که از خودش چند سال بزرگتره پی ام میده و هر روز منو میذاره و میره دیدن اون...به خدا واگذارش کردم...خدا جای حقه...من که ازم جز صبر و تحمل کاری برنمیاد...

یعنی همینجور نشستی و خیانت شوهرتو نیگا میکنی، داشتن یه بچه اصلا توجیهی واسه اجازه دادن به خورد شدن نیست
من همسرم واقعا برام کم نزاشت همه کاری برام کرد من بعد از 2 تا سقطی که داشتم دکتر منو استراحت مطلق کرد و گفت حتی کار خونه نباید کنی و خودتون میدونید حتی دکتر گفت نزدیکی ممنوع من تو این 8 ماه کامل بارداریم فقط استراحت میکردم همه کارارو همسرم انجام میداد نمیزاشت دست به سیاه سفید بزنم حتما از خودتون میپرسید چرا 8 ماه آخه دخملم عجله داشت 36 هفته زایمان کردم و الا نزدیکه 4 ماهشه واقعا از همسرم ممنونم با اینکه از ون طرفم نزدیکه 50 روزم خونریزی داشتم بازم صبرکرد و اصلا حتی یه بارم به نزدیکی فکر نکرد فکر نکنم از اینجور مردا تو این دوره زمونه وجود داشته باشه من عاشقانه دوستش دارم حتی همین الان وقتی از سرکار میاد ومیدونه من خستم بازم بهم کمک میکنه و دخترمونو نگه میدارم و بعضی شبا اون میخوابونتش من یه دنیا ازش ممنونم و هزاران هزاران بار دوستش دارم خدایا شکرت

خدا برات حفظش کنه
من دوران بارداری بدی داشتم از ماه اول افسردگی شدید گرفتموبه شوهرم شک کرده بودم وکلی گریه میکردم ولی تا ماه پنجم به هیچکس نگفتم بخاطر گیرایی که به شوهرم میدادم هرشب بحث داشتیم تا اینکه دکترم با شوهرم و مادرم صحبت کرد از اون روز همسرم هوامو داشت بهمومحبت میکرد وچون استراحت مطلقم بودم خیلی مراعات میکرد الان 28روزه زایمان کردم هنوزم بهم محبت میکنه واقعا از خدا بابت همچین شوهری سپاسگذارم
دخترم اومده خونمونو روشن کرده
سلام،من دوره بارداری بدی داشتم...با اینکه بچه اولمه...شوهرم تو ماه هشتم بهم خیانت کرد و وقتی من فهمیدم بجای عذرخواهی کردن،وایساد تو روی من و وقتی بهش اعتراض کردم گفت من همینم که میبینی،ببین میشه برات...بعدم گفت من با این خانم در حد دو تا دوستیم اگه زیادی گیر بدی با این کات میکنم و میرم دنبال کسی که باهاش س ک س کنم...منم لال شدم ولی از اون روزه چشام همیشه بارونیه...نه راه پس دارم نه راه پیش...بخاطر پسرم کوتاه اومدم...جلو چشم من با اون خانم که از خودش چند سال بزرگتره پی ام میده و هر روز منو میذاره و میره دیدن اون...به خدا واگذارش کردم...خدا جای حقه...من که ازم جز صبر و تحمل کاری برنمیاد...

خانم خیلی کار اشتباهی می کنی یعنی چی این خفت و تحمل می کنی کمی عزت نفس داشته باش
خدایا
همسر من کلا یه مرد فوق العادس. از بس بهم محبت میکنه انگار مادرمه. از وقتی باردار شدمم همونجوری فقط تو کار خونه بیشتر کمک میکنه. 5 ماه اولم با من اومد خونه مادرم زندگی کردیم. با تمام این رفتاراش من تو بارداری انتظارم زیاد شده. دلم میخواد تمام وقت کنارم باشه تمام توجهش به من باشه. با کوچیکترین حرکت کریه میکنم. خیلی حساس شدم اما همسرم واقعا رفتارش خوبه.
در دوران بارداری همسرم سعی میکرد که من ارامش داشته باشم و همه چیز بروفق مراد من باشد و من از بارداری خود لذت ببرم. موفق هم بود و من از ایشان خیلی راضی و سپاسگذارم.

همسرم خیلی هوامو داشت بیشتر کارای خونمو اون انجام میداد و باهام مهربونتر شده بود دلم برای بارداریم تنگ شده
مهربانتر از بابا مهربانتر از مادر مهربانتر از آبی با تمام ماهی ها مهربانتر از گلها با دو بال پروانه مهربانتر از ابری با گیاه و با دانه مهربانتر از خورشید با گل و زمینی تو تو خدا،خدا هستی مهربانترینی تو
سلام،من دوره بارداری بدی داشتم...با اینکه بچه اولمه...شوهرم تو ماه هشتم بهم خیانت کرد و وقتی من فهمیدم بجای عذرخواهی کردن،وایساد تو روی من و وقتی بهش اعتراض کردم گفت من همینم که میبینی،ببین میشه برات...بعدم گفت من با این خانم در حد دو تا دوستیم اگه زیادی گیر بدی با این کات میکنم و میرم دنبال کسی که باهاش س ک س کنم...منم لال شدم ولی از اون روزه چشام همیشه بارونیه...نه راه پس دارم نه راه پیش...بخاطر پسرم کوتاه اومدم...جلو چشم من با اون خانم که از خودش چند سال بزرگتره پی ام میده و هر روز منو میذاره و میره دیدن اون...به خدا واگذارش کردم...خدا جای حقه...من که ازم جز صبر و تحمل کاری برنمیاد...

خدا بهت صبر بده
سلام،من دوره بارداری بدی داشتم...با اینکه بچه اولمه...شوهرم تو ماه هشتم بهم خیانت کرد و وقتی من فهمیدم بجای عذرخواهی کردن،وایساد تو روی من و وقتی بهش اعتراض کردم گفت من همینم که میبینی،ببین میشه برات...بعدم گفت من با این خانم در حد دو تا دوستیم اگه زیادی گیر بدی با این کات میکنم و میرم دنبال کسی که باهاش س ک س کنم...منم لال شدم ولی از اون روزه چشام همیشه بارونیه...نه راه پس دارم نه راه پیش...بخاطر پسرم کوتاه اومدم...جلو چشم من با اون خانم که از خودش چند سال بزرگتره پی ام میده و هر روز منو میذاره و میره دیدن اون...به خدا واگذارش کردم...خدا جای حقه...من که ازم جز صبر و تحمل کاری برنمیاد...

اخه چرا؟!!! فک میکنی این مرد لیاقت پدری کردن برای پسرت رو داره.برا چی موندی کنارش.
سلام،من دوره بارداری بدی داشتم...با اینکه بچه اولمه...شوهرم تو ماه هشتم بهم خیانت کرد و وقتی من فهمی ...

خیلی متاسفم عزیزم. ولی من اگر جای شما بودم یک لحظه هم تحمل نمی کردم. کار ایشون خیلی وقیحانه است. 

سلام عزیزان


دانشگاه تربیت مدرس تهران درمان چهار جلسه ای بی خوابی به صورت کاملا رایگان برگزار میکنه... درمان توسط جناب آقای دکتر مازندرانی صورت میگیره... چون یک کار تحقیقاتی هست کاملا رایگانه... از هفته ی بعد مورخ 1396/6/6 هر هفته دوشنبه ها و سه شنبه ها در همون دانشگاه تربیت مدرس شروع و  اجرا خواهد شد...

به دوستان و آشنایانتون اطلاع بدید ... چون خیلی فرصت خوبیه هم توسط جای بسیار معتبر ارائه میشه و توسط افراد خبره و همچنین رایگانه..آخه درمان بی خوابی در کلینیک ها و مراکز مشاوره بسیار گرونه...


جهت هماهنگی با شماره زیر تماس بگیرید

09194595925 

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز