مامانا
من دارم دیوونه میشم فکر کنم از دست فکر و خیال
با اینکه هفته ام بالا رفته و سه ماهه اول رو خدارو هزار مرتبه شکر به خیر گذروندم اما همش این فکر میاد توی ذهنم که نکنه برم سونو و اتفاقای بد گذشته پیش بیاد
همش در حال فکرای منفی
به خدا میدونم وقتی سپردم بهش خیالم باید راحت بشه و نباشه کفره
اما دست خودم نیس
فردا باید برم سونو از دیروز همش میگم یعنی قلب کوچولوش میزنه؟
شبا کابوس میبینم
دیشب خواب دیدم از شکمم درش اوردن دوباره میخوان بزارن سرجاش
از ترس همسرم هیچی نمیگم اما همش بغض دارم
دیشب یه بهش گفتم تپش قلب گرفتم کلی دعوام کرد گفت روی بچه تاثیر بد میزاری
بخدا می دونم دوستم ندارم اینطور باشه اما ...
بچه ها میشه برام دعا کنین ؟