8 و نیم شب روز سه شنبه ب دنیا اومد بله پسره اسمشم آران هستش خیلی نازه تازه یاد گرفته صدا از خودش دربیاره و زبونشم در میاره وقتی بغلش، میکنم سرش رو تکون میده یعنی خوابم میاد اینقد نازه فقط زیاد گریه میکنه تازه شیر منم خیلی کمه بهش شیر خشک میدم خودم بیمار بودم زودتر ب دنیا اومد هفته 38 ب دنیا اومد آخه دیابت گرفته بودم
چون درست غذا نمیخورن. از ۶ ماهگی که غذای جامد شروع میشه افتضاح میشه دیگه تا بچه بیاد به غذا عادت کنه و قشنگ بخوره پدر ادم در میاد. پسر من تازه الان که ۱۸ ماهشه یکم اشتها پیدا کرده و مث ادم میشینه میخوره گوش شیطون کر. قبلش به زور باید بهش غذا میدادم شاید باورت نشه گاهی یه شبانه روز فقط دو تا قاشق فرنی میخورد خب همچین تغذیه ای چطور باید وزن بگیره معلومه وزن نمیگیره. تازه تا میاد جون بگیره یا دندون یا واکسن یا مریضی و تب میاد همه زحمت هامو به باد میده هی😭
آره خوبه چند بار بستری شدم عفونت قارچی گرفتم اون موقع آمپول رو بهم زدن ک ریه هاش کامل بشه سزارین کردم مردم و زنده شدم بچم اصلا تنفس نداشت ظربان قلبش افت داشت تکوناش خیلی کم بود بستریم کردن دکترم گفت باید زایمان کنی کلی بهم آمپول فشار و سرم زدن ولی درد نداشتم شکمم اینقد بزرگ شده بود ک حس میکردم الانه ک بترکه اورژانسی منو بردن اتاق عمل و بچه رو ب دنیا آوردن گفتن دو دور بند ناف دور گردنش پیچیده شده بود
وزن تولد 3160
دوماهه نشده هنوز 56روزگی 5940
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
39 ثانیه پیش
39 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز