من نمیتونم ب کسی نزدیک شم
چیزی بنام دوست و رفیق و قبول ندارم
درونگرام و خیلی کم جایی میرم
ازمهمونی دادن متنفرررررم
و وقتی مهمومی برم تا چندوقت شدیدا افسرده میشم و از اون ادما متنفر حتی خونه مامانم ..
دلم نمیخواد کسی هیچییییی ازم بدونه ارتباط تلفنیام صفره
تو گروه ها اصلا عضونمیشم
و اگه شمارم دست فامیل یا کسی بیفته سریع خطمو عوض میکنم از حرف زدن با ادما عذاب وجدان میگیرم
و اگه باکسی مکالنه داشته باشم خودمو سرزنش میکنم و عذاب میکشم ....
کسی اینطوریوده؟
عزیزم تا این حد نرمال نیست کاش با یه روانشناس صحبت کنی
منم درونگرا محسوب میشم ولی هیچکدوم از این حالتا رو ندارم
منم استرس میگیرم تنهایی رو ترجیح میدم از هیچکس خوشم نمیاد
اون مورد ک بعد مهمونی و عروسی تا چن روز افسردگی میگیرم خودمم
میدونی بخاطر رفتار ادما باهاته وقتی تو جمعا تحویلت نگیرن و اعتماد به نفستو خورد کنن اینجوری میشی
و اینکه منم اصلاا دوس ندارم کسی ازم چیزی بدونه...
با اینکه تیپ شخصیتیمم میانگراس
خب اگر امکان زندگی توی شهر حتی کشور دیگه رو داری برات خوبه ،جای دور باشی
من میانه گرام ولی زمانیکه تو فاز درونگراییم اینجور نیستم بنظرم بهتره بری پیش مشاور
من هستم
اما نه در حد شما
شما دیگه آخرشی🤪
اما از روابط زیادی خوشم نمیاد
که چی بشه ۶دما هم صبح هم شب همدیگر ببینن ..من امشب مهمونی برم هفته دیگه جایی نمی رم که همون مهمونای دیشبی باشن
معتقدم دلمون باید برای همدیگه تنگ بشه بعد همدیگر رو ببینیم
منم تقریبا اینجوریم
از مهمونی رفتن و مهمونی دادن خوشم نمیاد از ارتباط نزدیک با افرادی که میشناسمشون (بجز خانوادم) خوشم نمیاد دوست ندارم در موردم اطلاعاتی داشته باشن
از حرفای حاله زنکی بدم میاد.... تو تنهایی هام و فقط با خونواده و دوستای نزدیکی که خودم میدونم، لذت میبرم ولی بجز این دایره حس خوب اصلا نمیگیرم که آشفته هم میشم...
منممم همین مشکلو دارم و احساس میکنم هی دارم بدتر میشم هرچی بیشتر تو خونه میمونم و از ادما فرار میکنم بدتر میشه
من مث تو ولی نه به این شدت
همین الان سرش عصبی شدم آخه این رفتار ها اذیتم میکنه دوست دارم ارتباط برقرار کنم دوست دارم صمیمی شم ولی نمیتونم میبینم به ارتباطام
این رفتار ها اصلا خوب نیس باید درست کنیم خودمونو
می دونی چکار کنی تو هر محفلی وارد می شی
سکوت کن..زیاد حرف نزن
من از وقتی که زیاد حرف نمی زنم و بیشتر شنونده هستم آرامش دارم
بله بنده اینطورم فقط خطمو عوض نمیکنم.. ازمهمون شدیدا متنفرم. وشاید یکسال ی بار بزور برم خونه کسی.. 2 ساله خونه مادرم نرفتم 😐
منم همینجوریم بجز مادر و خواهر و همسرم با هیچکی دیگه راحت نیستم فقط دوس دارم خونه خودم باشم مهمون نیاد مهمونیم نمیرم خونه مادرمم برم بیشتر از ی هفته دیگه تحملم تموم میشه.
