این ماجرا برای مرداد ماهه ، خانواده همسرم تازگی فهمیدن
خیلییی خانواده خوبین ، باشعور ، فهمیده ادم های مهربون و نازنین
پدرشوهرم اونروز که فهمید یکم اوقات تلخی کرد و من جواب ندادم
مادر شوهرمم امروز پیشش بودم گفت نورا جان بمظرت ۳ دنگ ۳ دنگ میکردین بهتر نبود
منم گفتم مامان من در جریان نبودم
شوهرمم گفت نه من سه دنگ نمیخوام و کلش واسه نورائه و،این حرفا