میبره جاهایی که خودش دوست داره مثلا کافه و بازار که من زیاد حال نمیکنم باهاش بعد موقع برگشتن انگار چه لطف بزرگی کرده با غرورو میگه بهت خیلی خوش گذشتا 😐😐😐میبینی من چه جاهایی میبرمت بچها چجوری از دستش خلاص شم هی میپیچونمش ولی ول کن نیست
رو راست
بگو نه فقط به توخوش،گذشت عزیزم
بگو من اصلا بازار بهم خوش نمیگذره
بگو نمییییییییییییام
همیشه بهش بگو کاری دارم، یا مهمون زیاد داریم همیشه نمیتونم بیام، من اینجوری ب دوستم فهموندم
😂😂😂
وقتی میگه بهت خیلی خوش گذشت
یه قیافه پوکر ب خودت بگیر
خب رو راست بگو با چه جور جاهایی حال میکنی
هربار که گف بیا بریم بیرون بهونه کن بگو نمیتونم
مثلا نیستم اصلا تو شهر
مریضم
مهمون داریم
خلاصه هرسری یه بهونه بیار کم کم میبینی رابطتون سرد میشه و دیگه نمیاد سراغت
چرا با همچین ادمی دوست شدی خب وقتی نقطه اشتراکی ندارید
خارج از وقتی که رفتید بیرون بهش بگو حوصله این چیزا رو نداری و خوشت نمیاد با یکی دیگه بره
بگو از کافه و بازار خوشم نمیاد
به چی علاقه داری مثلا؟
من که به همه حرفمو رک میگم
اگر دوست نداشته باشم میگم دوست ندارم نظرمو رک و راست میگم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
50 ثانیه پیش
51 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز