مامی پرستار ، من خیلی درکت می کنم آدرینای منم وقتی پرواز کرد، جنون گرفته بودم انگار، همش بیمارستان بخش قلب بستری بودم، شب و روزم گریه بود، نفسم می گرفت، مرگ رو هر ثانیه لمس می کردم، می دونم روزای خیلی سختی داری، خیلی سخت فراتر از حد تصور ، چون این روزها رو گذروندم، وانشالله زود زود به آرامش می رسی من اصلا آدم مذهبی نیستم ولی یه نفر بهم گفت برو حموم غسل حضرت زینب بگیر، من انجام دادم، خیلی آرومم کرد، حتما امتحان کن، من پنج بهمن پارسال دخترم رو از دست دادم هنوزم بی تابشم ولی مجبورم به خاطر همسر و دخترم و پدر و مادرم ،صبرم رو ببرم بالاتر، دیگه چاره چیه حتما حکمت خدا این بوده، ناراحت نباش الان دخترت با دختر من اونجا دارن کیف می کنن، شما هم ناراحت نباش، حتما حتما حکمتی داشته
لطفا برای شفای دخترم دعا کنید و صلوات بفرستید،ممنونم