من داداشم 22 سالش عه من 26 سالم عه. راجب ازدواج خانواده میگن ادم بچه اش شوهر نکنه بهتر تا بره بعد ازدواج کنه با بچه برگرده و........
حالا داداشمم چند وقته تیکه میندازه چرا شوهر نمیکنی ( االبنه خب باید خواستگار مناسبش باشه یا نه)
بنظرتون چرا اینجوری میکنه؟
دوبار بی محلی کردم
یه بار دعوا کردم
و........
الان به ذهنم نرسید خودش میخواد ازدواج کنه فکر میکنه من مانع اش ( البته ربطی نداره اون پسره و من دختر. و اینکه چون دوتا از دوستاش توی 23 سالگی زن گرفتن به ذهنم رسیذ که تحت تاثیر اونا شده)
شما نظرتون چیه؟ و اینکه بنظرتون چی کار کنم؟
بچه راجب خودم حرف خوبی نیستت ولی من به نسبت داداشم خیلی ادم موفقی ام. ارشد دولتی دارم، مهندسم تافل دارم دوتا ورزش تخصصی بلدم و...
ولی داداشمم حتی میخواد لیسانس اش ول کنه دیپام بمونه
ینی کلا متفاوتیمم. شاید داره حسادت میکنه نه؟