اول از همه خیلی تحسین می کنم ادبیات قوی شما رو که انقدر زیبا مینویسی
دوم خیلی متاسفم بابت احساسی که دارید تجربه می کنید
سوم میخوام این باور رو در ذهنت تقویت کنی که هر انسانی مسئول زندگی خودشه حتی اگر پدر و مادر باشن!
اینکه به فکر شون باشی و کمک شون کنی بد نیست اما قرار نیست رفتار مادرت باعث شرمندگی تو بشه و نگران باشی همسرت رو سرزده ببری خونه تون یا نه!
تو الان یه شخصیت مستقل و کاملی و آگاهی و سلیقه خودت رو داری و مسئول زندگی خودتی. همسرت همینطوری که هستی دوستت داره و تا ابد خوشبخت خواهید ماند و مادرت هم همون خانمیه که همسرت از ابتدای آشنایی میشناسه و دوستش داره و تا حالا مدل زندگی مادرت تاثیری روی علاقه همسرت نداشته.
قرار نیست همه مادر خانم ها خونه برق انداخته و لباس اتو کرده و ادکلن چند ده میلیونی داشته باشن. که به دل بشینن.
ایشون هم در کنار تمام ویژگی های بدش حتما یه ویژگی خاصی داره که مورد توجه و احترام همسرت و فامیله.
باید این کمالگرایی رو از ذهنت دور کنی و تمرکز کنی روی اتفاقات خوب زندگیت ، حتی اگه کوچک باشه.
عاشق خودت باش. در همین شرایطی که هستی. با همون پدر و مادر با همون خونه و زندگی.
به جای عذر خواهی از همسرت که ببخشید خونه مامان کثیف و به هم ریخته است بخند و به شوخی بگیر و لذت ببر از زندگی.
تو مدلی که دوست داری زندگی کن و بزار مادرت هم راحت باشه.
مادرت حتما روزهای سختی رو گذرونده و بی انگیزه است. هدفی نداره که تلاش کنه برای زندگی.
شما جای مادرت نیستی ، شرایط ایشون رو تجربه نکردی.
تو فقط و فقط مسئول زندگی خودتی...
امیدوارم همیشه حال دلت خوب باشه.