الان پدر بچمه و ازش راضیم برای رفاه ما خیلی تلاش میکنه و جلوی خانوادش به تازگی یاد گرفته ازم دفاع کنه اما چیزی که تو دلمه و فقط یکی از دوستام میدونه چندسال قبل تو دوره عقد با اینکه محرم بودیم و حلال بود منو خفت کرد و باقی ماجرا اونم به زور در حدی که تا مدتها لکنت گرفته بودم از ترس و استرس و آمادگی نداشتن تو اون ماجرا و اون لحظه دوست داشتم بچم پسر بشه و اینو تجربه نکنه اما دختره روز و شب میشینم فکر میکنم به کسانی که بهشون تجاوز میشه اونا چه درد و اسیبی رو تحمل میکنن بیچاره ها؛به نظرتون به مشاوره احتیاج دارم؟