2777
2789

همه جا خورده شیشه ست

 هیچوقت پیش نیومده تو این ۱۰ ۱۲ سال زندگی اینجوری کنه

صبح زنگش زدم گفتم ناهار اماده نیست 

پیش داداشش بود 

یه ربع زنگ زد که فلانی(داداشش) به زور منو برده ناهار منم گفتم اماده کردم بیا خونه 

گفت چیکارکنم ولکنم نیست منم خداحافظی کردم سرد

خودمو دخترم سالاد با برنج خوردیم پسرمم خوابوندمو خوابیدم

ساعت ۵اینابود دیدم برگشت گشنشم بود رفت سراغ نون و ماست تویخچال

من باز خوابم گرفت یهو با پا بیدارم کرد که بیا خواهرت پشت خطه.انقده بد بیدارم کرد سرم درد گرفت اصلا تمرکز نداشتم رو حرف زدنم هی میگفتم چی کی کجا بعد خواهرم گفت چته گفتم از خواب بدجوری پریدم اون احمق(شوهرم)با نوک پا بدجوری بیدارم کرد

گوشیو قط کردم دخترمو دیدم پسر۴ماهمو داشت اذیت میکرد یه داد بد زدم سرش گفتم سرم ترکید از دست تو اون بابات یهو یه لیوان تو دستش بود یه جوری با عصبانیت کوبید زمین تیکه هاش رفت تو اتاقا

بد من شوکه بودم گفتم چته 

گفت اخرین بارت باشه به من گفتی احمق

ژشت زدن داشت منم گفتم اینارو امروز داداشت یادت داده بردت که اینارو بهت بگه با عصبانیت

اونم گفت اخرین بارت باشه ای چرتارو میگی و من دیگه فلنگو بستم رفتم تو راه رو با بچم

خودش جارو برداشت یک ساعت جارو برقی کشید

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اگه اونم همین رفتار تورو میکرد و بهت میگفت احمق ناراحت نمیشدی...؟ 

گاهی اوقات خیلی سخت میگذره در حدی که حس میکنی دفن شدی؛اما در حقیقت تو قراره به زودی جوانه بزنی دوم بیار چیزی نمونده...🍃💚
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز