نمیدونم
یعنی میدونما جرات ندارم بگم
نه اصلا جرات هم دارم، میگم
اون ور هر چی گفتن، حالا هر چی هر چی هم نه
نود درصد چی ها رو😁
برعکس کن
به بچه دو ساله میگن برات نمیخریم، جاش بزرگ شدی برات ماشین میخریم
نیاز بچه دو ساله رو به تعویق میندازن تا بیست سالگی
که اون موقع ماشین بدن بهش
میدونی چرا؟؟
چون تو خیلی فرهنگ های قدیمی مردم ما، بچه (منظورم سن هست) اصلا ارزشی نداشته
براش ارزشی قایل نبودن
چون میگفتن یادش نمیمونه
میخواستن کاری کنن
میذاشتن بچه بزرگ میشد کاری میکردن
میدونی چرا؟؟
چون وابسته اش کنن به خودشون
برای بچه دو ساله چیزی بخری پولتو تو جوب ریختی (از نظر اون فرهنگ)
برای بچه بیست ساله، سی ساله بخری تا ابد تو ذهنش میمونه و برده کسی میشه که براش خریده.
بچه بزرگ کردن دل میخواد.
خیلی ها ندارن
بعد جامعه الان عوض شده روشون نمیشه بگن بخاطر اینه یا چه میدونم حتی خودشون هم نمیدونن چرا این کارو میکنن اما تو حافظه تاریخی نسلها و ژن ها هست، انجام میدن، بعد یه کاور خوشگل هم روش میچسبونن
بچه دو تا سوپرمارکت هم نره، چه خاطره ای از بچگیش داره؟
خیلی ها بچه میارن که برده هوایی در خدمت خودشون تربیت کنن، فقط چون از خون آریایی خودشون تو وجود اون بچه هست، یه ماشین و خونه هم بهش میدن که برده تو جای خوبی نگه داری بشه.
بزرگترین قمار زندگی، از نظر من، بچه آزاد و رها (از نظر فکری) بزرگ کردنه. بالش رو باز کنی برای پریدن، اون وقت ممکنه بپره و حتی کنارت هم نباشه. تو باید از پریدنش لذت ببری نه از کنارت بودن. خونه و مغازه و این و اون دادن تو بزرگی، و محدود کردن تو بچگی، فقط یه قفل شیک و پیک برای بچه است. (نظر منه، مبنای تصمیم گیری و قمار قرار نگیرد😁)