دورهمی دوستان قدیمی (+جدیدیااااااا)

عه ترکید

اومده بودم خبر خوب بدم

ان شاالله 

واقعا دم بچه ها گرم 

مطمعنم لبخندی که دیشب داشتم از دعای خیر دوستان مهربان اینجا بود 

مشکل خواهرم هم توکل برخدا درست میشه مطمعنم

رحم اجاره بوده یا دوست دختران اسبق زحمت کشیدن ؟

خوبی خانوم خانوما 

خوشگل خوشگلا 

شما با اون دستای ظریفت چجوری دلت میاد بری تا دو صبح ظرف بشوری 

شهزنان جان دوستان همه نکات رو ازچند دید گفتن اما من حالم خوب نبود حرف زدنم نمیومد خوندم دیدم خودت بیشتر تمایل داری به انحام کارها فقط الان یکم لجت گرفته ...

بهتره واقعا مهربونی و خوبی رو فقط خرج خود مادرشوهر خواهر شوهر کنی که متقابلا هواتو دارن 

وقتی جاریا میان مهمانی ..حتما به مادر ش بگو مادر حان حال ندارم خیلی خسته ام میام کمک اما دست تنها سخته بقیه رو شما تذکر بده ...دوبار تذکر بگیرن یادشون میاد که اومدن مهمونی دفتر مشقاشو نیاورده که بشینه بخونه بنویسه باید کمک کنه 

عزیزم فکر کنم شما کلا اشتباه متوجه شدید

من شاغل نیستم 

اصلا اگر خونه ای دومی بخریم برای همسرم

عزیزم لطف دارین 🤩🤩🤩🤩

مهسان خیلی جالب گفتی دفتر مشق😂😂😂😂

فکر کنم اجاره ای بوده

اصلا مگه برای زن الان مهمه 🤭🤭🤭🤭

معصومه جون پستات جدید بود ؟ حیف شد نخوندم

بچه ها من تو خونواده ای بودم ک رفت و امد فامیلی فقط تو بچگیم بوده

دورهمی و مهمونی سالیانه سال نرفتم

احساس میکنم نیازمند دورهمی ام

دلم میخاد چندتا دوست جدید داشته باشم باهم بگیم بخندیم خوش باشیم

یه دوستی دارم که زیاد با اون رفت و امد داشتم اما انقد اهل دعا نویس و بیرونم میریم همش میخاد با ی پسری دوست شه ک من خوشم نمیاد  دیگه باهاش بگردم

کلاس میرفتم یه دختری بود خیلی دوسداشتم باهم دوست شیم😁😁😆😆 ولی اهل این نیستم به کسی بگم بیا دوست شیم

اونم تو گروه دوستانمون نیومده ک بتونم باهاش صمیمی شم

تصمیم دارم دوباره برم باشگاه

والا خب مگه هرکی درس میخونه مهمونی رفت بشینه استراخت کنه بقیه براش بیارن ببرن؟بشینه خونه اش دنر بخوابه استراخت کنه ...

یکم باید شعور حضور در جمع داشته باشیم  

مهمانی رفتن و میزبان شدن واقعا سختش کردن حالا 

مامانت مشکلش حل شد

خدایا شکر 🤲🤲🤲🤲🤲🤲

ازت نپرسیده بودم گفتم یادآوری نشه 

حالا به منم مشاوره بده

ببین شوهر من از مجردی کلا تو کار خونه به مادرش کمک میکرده

الان خونه خواهراشم بریم لازم باشه  کمک میکنه

بعد جاریم هر دفعه توی مهمونی ها میگه وای خوشبحالت شوهرت تو خونه کمک میکنه 

چه اونموقع که شاغل بودم چه الان مدام میگه

چی بهش بگم دیگه نگه خسته شدم 

عه من فکر میکردم پسر بزرگه اش از دوست دختر قبلیه بعد مادر رچرونالدو انگار پسر خاله مونه مثلا😅😅🤣🤣خیلی اذیت کرده حداشون کرده 

اما جورجی الان سفت واستاده مث یه ایرانی جنگ جنگ تا پیروزی کرده با مادر ش یه دختر داشت دو قلو حامله شد که پسرش موقع زایمان مرد دختر موند 

دیروز بچه ها میگفتن احتمالا اولی برا جورجی نیست

برا زن اولی است 🤓🤓🤓🤓

اره عزیزم تو راه برگشتن 

این یه هفته خیلی فرسایشی بود 

کلا به زور نقاب داشتم رو صورتم اما بازم ...

خداروشکر عاطفه چراغ اول خوش هبری روشن کرد منم گفتم همینو به فا. ل نیک بگیرم بقیه هم بیاییم خبرای خوش بدیم 

نگران دیفنم 

امیدوارم حالش زودتر خوب شه 

محیا ...

بهار..

ان شاالله بقیه دوستانمون هم لبخند سنجاق بشه رو لبشون