2777
2789
عنوان

دورهمی دوستان قدیمی (+جدیدیااااااا)

| مشاهده متن کامل بحث + 1231387 بازدید | 63704 پست
والا من هنوز همین انواع طالبی رو متوجه نشدم چی به چیهدیگه اینهمممه مدلِ نارنگیخدایی بیاید انقدر زندگ ...

افرین منم همه رو میخورم اسمشون فرقی نداره 

وای دلم این وسط خربزه مشهدی خواست 

بعضی چیزا توی زندگی بدست آوردنی نیست بی خیال شدنیه ....

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



نارین جون اتفاقا دست به دور ریختنم عااالیهبعضی وقتا همسرو دخترم میگن مونده فقط مارو دور بریزی😃باور ...

کار خوبو تو میکنی فقط 

اینجوری خونه کثیف نمیشه سریع هم تمیز میشه

پدر شوهرت از نظر سلامتی اوکی هست؟منظور میتونه غذای اصلی رو بخوره یا باید کنارش یه چیز رژیمی بپزی؟خب ...

باید رعایت کنه

ولی میدونم که نمیکنه


اره

دوست دارم بیان


اخه نامادری هم هی میگفت بابا میگه دوست دارم خونه فلانی( شوهرم) رو ببینه

حرفات همه حقهجمعیت بالا واقعا سختهیعنی چی حرف دربیارن؟خوشبحالشون چقدر بیکارن

ذات بدی دارن 

از اول عید شهرستانن اما چند سال وامیستادن قشنگ شب قبل سیزده بدر میومدن اونم نزدیک بیست سی نفر 

خب مشخصه که خریدای عید اونم اینجا که کلی رفت امد هست تا شب سیزده دیگه کم میشه ته میکشه 

ولی من سریع ذات طرف رو میگیرم 

فهمیدم قصدشون چیه چون شنیده بودم باخنده گفتن خانوم فلانی بی خشتک هست نمیدونم منطور از بی خشتک رو شاید متوجه نشی معنیش یعنی بی عرضه شلخته اهل بریز بپاش و بدون پسانداز و اینده نگری 

حالا چرا اینجوری گفتن بعش؟چون رفتن خونش و خانم خونه چای اورده وگفته ببخشین دیگه ما میوه شیرینی تا هفتم عید نگه میداریم برا مهمونای بعد ازاون دیگه فقط چای داریم 

کار خوبی هم کرده بود که قشنگ تو روشون گفته الان چه وقت عید دیدنی هست 

اما من حواسم جمع کردم آتو دستشون ندم 

قشنگ مخصوص همینا میرم خرید 

بخدا قسم وقتی ظرف آجیل رو سه چهار کیلو بود با ظرفش گذاشتم وسط چشای دختر داییه گرد شده بود شوهرش گفت به به مهسا خانوم اینا رو کدوم بانک سپرده کرده بودی قایم کردی نخوردین 😄منم یادم نی ولی میدونم جواب درستی بهش ندادم 

انقد که به ظرفا و داخل اشپزخونه سرک کشید فکر کنم تا چند روز گردن درد بود .فقط هم این خانواده اینجوری ان 

دوست دارن همیشه بقیه رو مسخره و تحقیر کنن حتی با مقایسه ی قد بچه ها 

همیشه از اینکه یه بچه تو فامیل از بچه اینا قد بلندتر باشه ناراختن اگه کوتاهتر هم باشه مسخره میکنن اصلا یه چیزی میگم باور نکردنی 

دیگه کرونا بهانه کردم نرفتم خونشون 

اونام از سه چهار سال پیش نمیان 

انقدر ارامش گرفتم و استرسم کم شده که خدا داند 

زور داره هم بیان بخورن بریزن کثیف کنن نزدیک سیصد چهارصد دست بچه هاشون عیدی بدم 

در اخرم بخوان برن پشتم غیبت کنن 

چه کاریه خب

بعضی چیزا توی زندگی بدست آوردنی نیست بی خیال شدنیه ....
ذات بدی دارن از اول عید شهرستانن اما چند سال وامیستادن قشنگ شب قبل سیزده بدر میومدن اونم نزدیک بیست ...

چه حس بدی میدن اینطور آدما،

بعد رفتنشونم انرژی منفیشون میمونه واقعا🥺

باید از سمت خدا معجزه حاصل بشود،                  تادلم، باز دلم، باز دلم، دل بشود...

آره سخت نگیر.. بچن دیگه یه وقتایی تو جمع دلشون چیزی میخواد. من خودم آدم سختگیری نیستم. فک میکنم همه ...

اینکه بچه ها تو جمع دلشون چیزی میخواد واقعا درسته ... دختر من بشدددت بدغذاست....تو خونه من همیشه دنبالشم که چیزی بخوره...اون هم با کلللی اصرار و قهر و ناز و نذر و نیاز و صلوات آیا بخوره یا نه .... خب جثش هم ریزه ... ولی کاااافیه بریم مهمونی و اونجا حرف از غذای بچه ها بشه و من از کم غذا خوردنش بگم.... واااااای هررررچیزی که بیارن رو میخوره 😵‍💫😐🤣🤣

حتی چیزهایی رو که کلا دوست نداره و نمیخوره 

و من میمونم و چپ چپ نگاه کردن های بقیه 🥴😩🤣🤣🤣🤣🤣 

خدایا شکررررت 😙
ذات بدی دارن از اول عید شهرستانن اما چند سال وامیستادن قشنگ شب قبل سیزده بدر میومدن اونم نزدیک بیست ...

همون بهتر که دیگه رفت و امد نداری

 ۱۲ فروردین چه وقت عید دیدنیه؟

حالا یکی مسافرته اوکی

من بودم که همون اجیلم نمیخریدم

فقط میوه و چای

آره سخت نگیر.. بچن دیگه یه وقتایی تو جمع دلشون چیزی میخواد. من خودم آدم سختگیری نیستم. فک میکنم همه ...

اره مردها کلا تو این موارد دست و دلبازترن فکر کنم 

مامانم اونشب هی میخندید میگفت الان اگه ما خانومها بودیم این کار رو نمیکردیم 🤣🤣نهایتش سعی میکردیم با حرف زدن حواس بچه رو پرت کنیم که ساکت بشه 🤣🤣



من سر بارداری اولم، با همسرم رفته بودیم ازمایشگاه که ازمایش بدیم... صبح زود بود...نشسته بودیم تا نوبتم بشه

یه خانومی قبل از من بود. لباس اداری تنش بود... دوتا کارت امتحان کرد ولی موجودی نداشت....عجله هم داشت. 

زنگ زد به کسی که براش پول واریز کنه.فکر کنم طرف نمیتونست... این خانوم هم هی میگف عجله دارم و .... 


بعد همسرم کارتشو داد به من گفت بنده خدا عجله داره ببر بده بهش حساب کنه😐😐😐


اون خانم هم کلی تشکر کرد و گفت شماره کارت بدین تا ظهر براتون واریز میکنم.

عکس از کارتمون گرفت ولی الان نزدیک 4ساله من همچنان منتظرم 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣


اسم آزمایش که میاد یادم میاد به همسرم میگم تو ذوق بارداری منو داشتی هیجانی عمل کردی 🤣🤣🤣🤣


خدایا شکررررت 😙
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792