امیدوار جون دیدم ی جای نوشتی هوس مسافرت داری تو یخ
آخه دختر
من از دیروزی از بخاری خونه دورم افسردگی گرفتم
انگاری شکست عشقی بزرگی رو دارم تحمل می کنم
همسرم گفت بیا بریم آش و حلیم بگیریم صبحانه گفتم
نمی تونم یخ کردیم خودت برو
خواهرم زنگ زد گفت منتظر بودم بیای بریم خرید پاساژ گردی
گفتم نمیام خیلی بدنم یخ شده
جرات ندارم پتو رو کنار بزنم
😂😂😂😂😂
هی رفتم اتاق بچه ها بهشون دست میزدم تا بدن شون یخ نباشه
بخاری کجای عشقمم
من بی میمیرم😂😂😂😂😂