من کمتر میرم
آخرین بار چنان اعصابم رو داغون کرد تا چند شب پنیک میشدم
شبا کابوس میدیدم
اینقدر به داداشم گفته شوهر خواهرتون (یعنی شوهر من) خاک پای مادرشون میشن
داداشام از شوهرم فاصله میگیرن😭😭😭😭
همش میگه از شوهر امیدوار یاد بگیرید هن خرج میکنه هم دکتر میبره
داداشم گفته مامان وضع شما که از ما بهتره
من چجوری کمک کنم
خواهرام میرن خونه رو جارو میزنن تمییز میکنن گشنه برمیگردن خونه
الان دوتاشون مریض شدن زیاد نمیتونن خدامت رسانی کنن
خواهرم میگه زنگ زدم بابام گفته هیچکدوم نمیاین من مجبورم جارو بکشم