پاییز سلام
از خانم دلمه ای بگم یکم حرصت بدم 😂😂😂😂
دیشب تولد بچه هام بود براشون حشن گرفتم فقط دوستاشون و بچه های دور و بر
من تو وات تو گروه خانوادگی از بچه ها دعوت کردم
پسر خانم دلمه اومد کادو که هیچ 😅
صدبار هی گفت من باید شمع فوت کنم دوباره روشن میکردم باز میگفت یه بار دیگع باز دوباره ....
بعد گفت کیک بده برا مامانم 🤣🤣
گفتم نموند (الکی گفتم )
رفت تو یخچال دید گفت مونده گفتم نمیدم 😂
اولین بدجنسی عمرم 😁😁😁😁
بعد داشت میرفت رو پله صدای مامان باباش اومد گفتن پس کیکت کوووو🤣🤣
منم تو دلم گفتم کوفت هم بهت نمیدم
حالا چرااا؟
من کلا تو این سال ها با این دفه دوبار جشن گرفتم تو خونه خودم همش خونه بابام گرفتم ولی اونا هر سال برا دوتا بچه گرفتن هرسال هم من برا دوتاشون کادو دادم
اون خودشو میزنه به اون راه
بعدش هم من اصلا قهرم با تو
تاااازززه همین دو ماه پبش تولد بچه ش بود همه رو دعوت کرد ولی ما اصلا نمیدونستیم
بچه هام چقد ناراحت شدن
همبشه تو وات تو گروه خانوادگی این مراسم اعلام میکردیم ایندفه زنگ زده بود دونه دونه. دعوت کرده بود
هرچند دعوتم میکرد بچه هام نمی رفتن
حالا یکم حرص بخور 😅