دورهمی دوستان قدیمی (+جدیدیااااااا)

یه گونی لباس و وسایل اونجا دارم ولی موبایل نه🤣 

خوب نبودم 

دوباره فشارم زیادی بالا رفته بود، قلبم هم هی می‌ریزه پایین🥴🤣 یه حالتیه که نمیتونم توضیحش بدم 🤣

نفسم سخت درمیاد  

از همه جا دور بودم، ولی بیشتر هم می‌خوابیدم 

انگار بدنم خالی کرده، کم آوردم 

ولی خب از صبح به خودم گفتم خودتو جمع کن شل و ول نباش 

حالا ببینم به کجا میرسم

اها بگو 

اخه حس کردم بدحال بودی از عمد همسرت برده خونه مادرش که تنها نباشی 

الهی خوبه خوب باشی 

بازم اشپزی کن عزیزم برا مادر شوهر بینوا 😃یکاری میکنی دفعه ی بعد رفتی هرجا رفتن شمارو هم ببرن باخودشون 

گذاشتم دیگه 

تو اون فاصله ها که نذاشتم، خوابم برده🤣🤣🤣🤣 

یجور عجیبی خوابم میاد 

یا رو‌ مبل خوابم یا رو تخت 

شام هم باید بپزم🤣🤣🤣🤣 به به 

امشب هم هنرنمایی خواهم نمود

جیران حامله ای حامله 🤣نارین گولت زد کارخودشو کرد اینبار بار رو انداخت گردن خودت 

آره دیگه 

بد بودم، انقدر که زنگ زدم به شوهره و ایشون این دفعه جواب داد و اومد خونه. 

نگو باید ماموریت هم میرفته‌ 

با خودش فکر کرده گفته ببرم بندازمش خونه مامانم، می‌دونه تنها باشم خودمو با اخبار خفه میکنم نذاشت کیف بردارم 

پس داستان لک لک ها واقعی بوده

دیگه نهایت کاری که میشد انجام داد ...

باز خوبه یه نفر داری میدونی محبتش بی دریغه 

بی منت هواتو داره 

جیران سوبرداشت نشه ولی همینم نعمته 

مادر شوهر من اگه دو روز پرستاری منو بکنه به هفتاد روش سامورایی همسرم رو مورد عنایت قرار میده 

یبار انقد منت کرده بود اشک شوهرمو دراورده بود دیگه ببین چی میگم 

دوست عزیزم سرم سدیم استنشاق کن معجزه است برای التهاب سینوس ها🧡

آره دقیق میفهمم 

نه من واقعا دوستشون دارم و قدرشون رو میدونم 

میفهمم که محبت میکنن 

مادر شوهرم خیلی با محبته 

بروز نمیده ها، مدلش اصلا زبانی نیست

ولی هر کاری از دستشون بربیاد انجام میده 

الان میگه بیا یه سال خونه ما بمون ضعیف شدی، میگه اینطوری دووم نمیاری بمون کامل خوب شو برو. 

واقعا حضورش نعمته. چرا سوبرداشت گلم. کاملا درست میگی. 

باورت نمیشه من یه وسیله یه ذره سنگین بردارم، سریع میگه تو برندار بده فلانی برداره. (منظورش شوهرمه) میگه مردا بدنشون زور داره تو برندار. بعد مادر شوهر خواهرم اگه شوهر خواهرم مثلا بچه خودشون بغلش بود به خواهرم میگفت فلانی نمیتونه تو بچه رو بغل کن. 

خدارو برای داشتنشون شاکرم واقعا. من تا حالا از مادر شوهرم نرنجیدم. ذره ای حس مادرشوهری ازشون نگرفتم. 

فدای تو که اینقدر مهربونی😘😍

فقط بگم همین اول که نارین خیلی باید بهم احترام بذاره چون بزرگترم 😛 در ضمن الماس هم خیلی دوست دارم یک درشتشو برام بیار از آفریقا🤭

من اومدم با کلی خستگی. از صبح همش بدو بدو بودم. افتادم تو فاز نظافت تمام مبلا رو جا به جا کردم زیرش جارو و دستمال کشدم. یه عالمه لباس با دست شستم کلی با ماشین. یه عالمه ظرف و کتونی. داغونم. حالا یه ذره استراحت کنم برم بالا. تراسم باید بشورم. 🤕🤕🤕🤕

نمیدونم گاهی این بو میادومیره عین بوی زباله

عزیزم ساده نباش 

تو روی هم خط و نشون نکشید که 

آروم تو گوشم بگو 🤣 نذار نارین بشنوه، بار شیشه داره 

تو خودت میدونی با یه ظرف ترشی من مست میشم 🤣 

همتون هم جوونید. همه ۱۸ ساله های منید 🥰🥰😍😍😋😋😋😋

خسته نباشی 

خدا قوت😍😍😍 

آفرین 

آفرین

 زن باید همینقدر تمیز و کاری باشه 😉😉😁😁😁 

عععههه خب خوبه که اونجا بودی 

فقط چرا بیخبر بردت؟؟اونم بدون کیف و وسایل ؟پس اونجا چی ؟هیچی با خودت نبردی یعنی تو این چند روز؟؟؟

غیر از اون درحال احتضار ،چی اذیتت کرده اونجا؟؟و جز هرچی میشی از اعصابته😂😂😂