وای منم دیروز انقد دلم گرفته بود
شوهرم ۲۴ ساعت شیفته
جمعه ام بود بد جوری دلم گرفته بود
پسرم ک میره لباسش رو میاره میگه مامان ماکه😄😄 ب پارک میگه ماک
دیشبم با ی ناراحتی خوابم برد همش کابوس میدیدم
خیلی شب ها تنهام ولی دیشب خیلی ترسیدم
از ترس زیاد چند دفعه ای از خواب پریدم
مادرمم نیست انگار هیچ کسی توی این تهران نیست
ی زن داداش دارم و داداشامم هیچ کدوم ی زنگ نزدن احوال منو بپرسن 😊