2777
2789
عنوان

خونه جاریم بوی جیش میده

| مشاهده متن کامل بحث + 4139 بازدید | 127 پست

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


آخه میگه پشت مبل ها که بعد به ماه و نیم فهمیدن

😑اخه ن تنها فرش بلکه ممکنه همجام بماله تازه تابستونم هست بو واقعا فاجعه اس خب از خوابش بزنه بچه رو ببره دستشویی تا کم کم عادت کنه ۳ ۴ سالم نیست بگی نمیفهمه فردا پس فردا میره مدرسه خرابکاری میکنه

روشنفکر بازیاتونو برای خودتون نگهدارید روشنفکری ب توهین نیست جامعه کشش داشتن این همه روشن فکرو نداره
با شب ادراری چه کنم نمیشه که تا آخر عمر پوشاک کنم خیلی سخته این مرحله    

شب ادراری علتای مختلفی داره سردی کردن شل بودن کمر یا ترس و اضطراب.. قبل خواب حتما ببرش دسشویی و یکی دوساعت قبل خوابم مایعات سعی کن نخوره یکم گرمی بهش بده در طول روز اگه چای میخوره چای زعفرون بهش بده 

بردمش دکتر گفت تنبله و تو خواب حوصله نداره وگرنه مشکلی نیست شبا مایعات نده. ولی کلی اب میخوره شبا ه ...

ساعتو تنظیم کن واسه سه و نیم یا چهار بیدارشو ببرش

بیدار بشی خیلی اسون تر از اینه که بشوری

شب ها که به جای مادرم بیمارستان پیش خواهرم میموندم خیلی اذیت میشدم چون روزها هم دانشگاه میرفتم و نمیتونستم به صورت جایگزین استراحت کنم قطعا اون روزها زشت ترین ورژن خودم رو داشتم و همزمان باید سعی میکردم که خودم رو شاداب نشون بدم تا  به عنوان یک پیشکوست، دردِ بیماری خواهرم رو کوچیک تر نشون بدم یک روز که تازه از بیمارستان برگشته بودم با موهای وز وزی و چشمای گود افتاده بالای سر کتری وایستاده بودم که چشمم به یک هسته ی خرما کنار شعله ی گاز افتاد که حرارت و شعله به طور مستقیم به اون هسته میخورد دیروز هم اون هسته رو موقع درست کردن چای دیده بودم پریروز که موهام کمتر از اون روز وز وزی بود هم همینطور! همچنین موقع شام درست کردن و ناهار گرم کردن هم دیده بودمش به طرزعجیبی استوار بودو صبور!شاید فکر میکرد بالاخره روزی کسی از بین شعله ها برش میداره و توی خاک نرم میزارتش و جوونه میزنه و بالاخره رشد میکنه ((متاسفانه باید بگم اون هسته خود من بود!منی که سالها در فشار وزجر و درد سکوت کردم چون امید داشتم روزی خدایم مرا از میان شعله ها برمیدارد آبی بر رویم میریزد و جوانه زدنم را تماشا میکند غافل از اینکه خدایم سالهاست مرا در میان شعله های آتش در زیر کتری بزرگی رها کرده است)) درحالی که من گمان میکردم او نگهدار و پناه من است ✒️خاطرات یک مینیاتوری
بچه من نمیخوابه رو نایلون میگه صدا میده وگرنه درست کردم راهی ندارم همه چی امتحان کردم

نایلن که ن ی کاوره دور تا دورش پنبه و بعدشم پارچه بود اصلا صدا نداشت

روشنفکر بازیاتونو برای خودتون نگهدارید روشنفکری ب توهین نیست جامعه کشش داشتن این همه روشن فکرو نداره
خب فامیله بارید میرفتم

😂فقط کاش جای مشخصی جیش کنه مراقب باش پاتو کجا میزاری اومدی خونه دوش بگیر

معبودم ... 🤲ای راهگشا در تاریکی ها...با کلید اجابتت ...قفل های درونم را باز کن...با تو که باشم، در جاده های تردید،...دستان توانای تو را میبینم ...قلبم در آسمان عشقت ...به پرواز در می آید واز شراب شیرین عرفانت مینوشم ..با تو در آغوش کرامتت ...ساکن میشوم ...با تو هیچ جاده ی پر پیچ و خمی وجود ندارد ...با تو دلم به عطر یاس های برکتت معطر میشود ...تو در جاده های خشکسالی ...تشنگی ام را به برکت نگاهت سیراب میکنی ...خدایا ! هر لحظه شکرت که کنارم هستی و مرا به غیر از خود وا نمیگذاری .
خواهر شوهرمن بچشو از جیش گرفته بود بعد تو حیاط جلو در یه دم دری بود بچش میرفت اونجا جیش میکرد میگفت ...

پسر جاری منم همینطوره تو خونه نصف شب تو حال جیش میکنه و وقتی بیرونن هرجا باشه شلوارشو میکشه پایین و جیش میکنه

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   avaz76  |  3 ساعت پیش