خانما همسرم پنج سالی میشه با باجناقش که پسر خاله ی منم میشه با هم یه جا کار میکنن کار آزاد دارن .ماهی نه تومن ثابت هست به اضافه ی فروش جنس اگه باشه.....البته از جای دیگه هم حقوق دریافت میکنه الحمدالله وضعمون بد نیست ...شوهرم زیاد خوشش نمیاد از کاربا باجناقش و الان مجبوره که میره ..سی وچهارسالشه .یه وقتا میگه بیام بیرون ...نمبدونم چیکار کنم یه کم انگیزه بگیره واسه کار اونجا .شغلش خیلی خوبه فقط مشتری نیست اگه بود انگیرش بیشتربود...راه حلی دارین که انگیزه کار اونجا رو پیدا کنه کمکم کنید
من دوست داشتم واسه کار کردن له له بزنه شوهرم ینی طوری باشه دلش تنگ بشه وقتی تعطیلات خونست این وقتی فرداش باید بره سرکار میگه کی حال داره بره فردا سرکار
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
خب شایدشراکت رو دوست نداره یا شغلش رو...اگر ب کار دیگ ای علاقه داره یا دوست داره جداگونه کار راه بندازید پشتش باش ک بتونید اون کارو بکنید و بچسبه ب کار
بع نظر شما خونه رو بفروشیم بریم مستاجری ؟یه کاری میخواست راه بندازه خیییلی تحقیق کرده بود راجع بهش و ...
من باشم خونمو نمیدم.ولی ماشینو چرا.حالا حتما هم نباید یه کار با سرمایه بالا راه بندازه.از کم کم شروع کنید.تو مملکت ما هیچی حساب شده نیست ریسکه خونه رو از دست دادن