یه جوراب قشنگ و شلوار راحت میپوشی چون باید کفشاتو دربیاری
ریلکس میکنی ناشتاییو رعایت میکنی
یه تزریقی رو دست که دردم نداره زیاد چشماتو میبندی
بعد دراز میکشی رو تخت
کم کم بیهوش میشی و میبرن تختو اتاق آندو
اگه اونجا بیهوش نشده باشی یه بخار خواب آور وارد بینیت میکنن و هیچی دیگه نمیفهمی یهو میبینی رو صندلی نشستی و یادت نمیاد چطور و کی اوردت