یه رمان خوندم قبلا اسمشو الان یادم نمیاد الان اسمش رو میخوام داستان در مورد دخنری به اسم اسمان هست که.از ترکیه برمیگرده و با خیانت خواهرش ستاره و سفید نامزدش مواجه میشه و به داییش پناه میبره بعد از چند سال به یه پسر به اسم کیان که وکیله و کافه داره آشنا میشه کسی میدونه این رمان چیه
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
سلام منم یه رمان بود پدرومادر دختره ازهم طلاق گرفتنه.. دختره فکرمیکنه مادرش با کسی به اسم برسام رابطه داره.. برسام به اسرار خانوادش میره خواستگاری دختره ولی دختره از لج مادرش(شیوا)وبرسام به برسام جواب مثبت میده و...
دیگه دارم دیوونه میشم تورو خدا اگه اسم رمانو میدونین بگین یه پسریه دختری به اسم عسلو دوست داره و دختره یه بد کارس و پسره رو فقط برای پولش میخواد پدرش میگه اگه با اون دختری که من میگم ازدواج نکنی ارث بهت نمیدم و پسرو مجبور میکنه با یه دختر ازدواج کنه دختره عاشق پسره میشه ولی پسره دوسش نداره و هی میره دیدن عسل
یه رمان بود دختره دانشجویه مهندسیه استادش خاستگارش بود بعد واحدشو عوض کرد استاد جدیده خیلی اخمو بود ..واسش خاستگار اومد یهو فهمید همون استاد اخموهست ... بعد ازدواج کرد ..باهم بد بودن یه روز ک تو دانشگاه میپیچه استاده با دانشجوش رابطه داره دانشجو رو میبرن حراست ولی نمیگه اونا زنو شوهرن چون استاده گفته نمیخوام ابرومو ببری اسمشو بگین از بس گشتم دنبالش روانی شدم