ببین خودت باید خودتو درک کنی بخدا من هنوزم مثه پیش ب خونه رندگیم نمیرسم چون جرات تنها گذاشتنشونو‌ندارم انقدریه لباساشو بشورم یه چیز بخورم یه چیز بدم بزرگه بخوره ناهار بپزم عوض کنم بچه رو شیرش بدم اروغشو بگیرم و نهایت جارو و گردگیری مث قبل اصلااااا هنو نمیتونم ب خونه برسم اولا خیییلی ناراحت بودم الان میگم قرار نیس خودمو بکشم ک
ول کن‌من‌دوتا بچه تارم باید به اونا برسم و اینجوریه ک بیشتر وقتم صرف بچه داریه
با فاصله شش سال خوبه
راضى ام
ان شا الله عزیزم بخدا من خودم الان انقده دلم برا یه مسافرت راحت تنگ شده اما همش حس میکنم با بچه کوچیک اذیت میشم و منصرف میشم واقعا مادر شدن از خیلی چیزات باید بزنی
خداکنه فقط بچه هامون باهم خوب باشن و پشتی هم باشن ک ماهم ب بزرگ شدنشون یه خستگی در کنیم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز