زنداییم خیر سرش ادم منطقیه چند روز پیش بهش زنگ زدم بیاد وساطت که خانوادم قبول کنم با پسر مورد علاقم ازدواج کنم اینم بگم پسرع هچ عیبی نداره و تنها دلیل مخالفت خانوادم اینه که پسر عموتو رد کردی اینم باید رد کنی
حالا من زنگ زدم زنداییم حالمو خوب کنه تر زده به همه چی من جواب اینو چی بدم تروخدا؟؟؟؟ من گفتم بیا مشکل منو حل کن رفته واس من یکی دیگه پیدا کرده اونجام ک گفته زنگ نزن چون خوشون مهمون هس.... من چ جوابی بدم ب این دارم میترکم از حرص
بگو مرسی نمیخوام
واقعا به زندایی هاتون زنگ میزنی واس وساطتت
زندایی های ما دنبال بهونه س چیزی بدونن ابرومونو ببرن
بگو من اگه میخواستم سنتی ازدواج کنم همون پسر عموم بود لازم نیست یکی دیگه رو پیدا کنیییی
بگو باید قبلش با من هماهنگ میکردید،دیگه لازم نیست با خانوادم حرف بزنید گویا شماهم متوجه منظور من نشده بودید
یه پوکر بفرست براش خودش میفهمه
بگو واسه خودت نگه دار
الان چنتا خواستگاراتو بده ب ادمای نیازمند 😁شوخی کردم بخندی
طبیعیه این رفتارش ولی بگو زن دایی جان یه دنیا ممنونم بخاطر اینکه به فکرمی ولی من حرفم اینه وقتی من یه نفر رو پسندیدم و خانوادمم باهاش مشکلی ندارن فقط میگن چون به پسرعموت جواب رد دادی اینم نه که خود شما هم که منطقی هستین میدونین دلیل مناسبی نیس بیاین صحبت کنین که مانع ازدواج دو جوون نشن منم اگه علاقه نداشتم که میگفتم چشم هرچی بزرگترا بگن حتما صللحمو میخوان
بگو باش بیان بروی نداره بگو نمیخوام ازدواج کنم
خواستگاری سوری فقط دو تومن
