یه پسرو دوست دارم
اومدن خواستگاری حیناومدن اوناپسر عمومم اومد خواستگاری خانوادم نظرشون به پسر عمومبود و نمیزاشتن من با کسی که میخوام ازدواج کنم اینمبگم اینی که خودممیخواماز هر نظر از پسر عموم سرتره جز قیافه قیافشم خوبه ها ولی پسر عموم از اون پسرای چشم رنگی و بوره ولب خب به من چه
پسره هزار بار پدر مادر فامیلاش فرستاد تا بابام نرم بشه
دیروز بابام رفت پسرو ببینه برگشتهپسره رو جلو شوهر خالش خورد کرده به شخصیتش توهین کرده اونم خیلی ناراحت شده تو تاپیکا قبلم توضیح دادم نگاه کنین میفهمین
الان بابام بعد از ریدن به سر تا پای اون بدبخت یکم نرم شده ولی داداشم مخالفت میکنه که بری به اون دیگه برادری به اسم من نداری از طرف دیگه من اون پسرو دوست دارم هعی میانپشت سرش بهم حرف میگن که اون زشته اون موهاش اینطوریه فلانه پسر عموت خوشکله مردم فردا چی میگن میگن دخترشون ندادن به پسر به اون خوشگلی دادن به تین مغزمو درگیر کردن بخدا خیلی پسر خوب و اقاییه
من از دست خانوادم از این بلاتکلیفیا خسته شدم نمیدونم چه خاکی به سرم بریزم🙃💔 فقط لطفا نگین به حرف پدر مادرت گوش بده و با پسر عموت ازدواج کن چون اصلا نمیخوامش حتی یه خونه هم نداره من حوصله مستاجری کشیدن ندارم