2777
2789
دوساله متاهلم  و این دوسال گند زدبه زندگیم به هر روشی ک بود  اول مقصر مرگ بچم شد  د ...

مرگ بچت؟؟؟؟؟🤕🥺💔

 قضاوت ممنوع!!🗣 ما اومدیم دنیارو عوض کنیم ولی دنیا مارو  عوض کرد:) اگ مخالف نظر منی ریپ نزن گلم جواب نمیدم رید.ه میشه بهت🙄🤙🏻(🥂)اگ دیدی بهت درخواست دوستی دادم و تو یه تاپیکی باهات خوش رفتاری کردم مطمعن باش یا خواهرشوهرتم یا مادرشوهرت😑🥱

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

خوب بودن فاتحه مالع من عین یع خواهر شوهر میمونه حسود هر چیزی میخرم میرع میخرههههه همش یه سال تفاهم ...

برا من که یکیشون کلا دو سه بار دیدم یکی دیگه شونم فوق‌العاده س،یه حامی ب تمام معنا با وجود اینکه از همسرم کوچکتره

هیچی همینجوری

با رفیقش دعواش شد  اون موقع من ۸ هفته باردار  بودم  و زنگ زد به شوهرم ک منو میکشن بیا    اینم رفت هزار بار گفتم رضا دعوا نکنی ی وقت جدا کن ولی دعوا نه 

وقتی شوهرم میره  عن آقا خودش رو کنا  میکشه و نامردا ۴ تفری ریختن سر شوهرم    به من قول داده بود ی ساعته برگرده ولی از ساعت ۶ غروب ک رفت تا ۱۱ شب نیومد     به این در زدم و به اون در ساعتای ۱۱ بود اومد منم هول هولکی در وا کردم برگشتم اصن نگاش نکردم  فقط گفتم خوب تعریف کن چیشد تا من سفره رو بچینم ک تا رو برگردندم دیدم سرتا پا شوهرم خونه  جیغی که کشیدم و پس افتادم   زمانی فهمیدم که سرم بهم وصل بود دکتری ک میگفت عمرش به دنیا نبود

عوضش برادرشوهر من ۱۲ ساله فقط در حد سلام حرف زدیم😁ولی جاریم اب زیرکاهه

به جون بچم منم در حد سلام دیدمش

جاریم پرش میکنه 

فقط 19 هفته و 3 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
آخ آخ داخه‌که‌ی گرانم...رو روو عشقه‌که‌ی جارانم ...

 ما ۵۰۰ میلیون داشتیم  و قرار بود یه خونه نقلی و جنع جور بخریم دنبال خونه بودیم  که  عوضی گفت ۵۰۰ میلیون  تو بهم قرض بده سر ۱۵ روز برمیگردونم  اگه صبح شنبه چکم پاس نشه بدبخت میشم مادرشوهرم گریه زاری کرد ک توروخدا پسرم بخاطر مادرت بخاطر آبروی پدرت بهش بده  برمیگردونه  شوهرم ک تا بحال اشک مادرش ندیده بود قبول کرد وگرنه اصلا بهش اعتماد نداشت گذشت و ما پول رو دادیم  و چک آقا پاس شد روز ۱۵ رسید شوهرم  زنگ زد گفت محمد پولو بریز که باید به یارو بدم تا سند بزنه به اسمم  گفت دادا شرمنده نمیشه ی هفته صبر کنی این یه هفته رو هم صبر کردیم  دوباره زنگ زدیم گفت دست و بالم خالیه یه چن روز فرصت بده  ۳ ماه گذشت و خودم زنگ زدم چرا نمیفهمی پولو لازم دارم گوشیو قطع کرد   (نزدیک عروسیم بود ) و جهیزیه ایی که آماده بود و مهمونای که دعوت بودند از قبل فکرشو کنید هنوز خونم سند نخوره مهمونا دعوت  بودن

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز