این متن دارم با جون دل برات مینویسیم
آی عزیزی که میخوای برگردی آغوش پروردگارت
میدونستی داری پیش کی میری ؟!💕
همونی که اول تو رو آفرید ، مرحله به مرحله رشدت داد،خیلی جاها از زبون خیلیا راهنمایت کرد ،کمکت کرد
دستت رو گرفت ،بهت روزی داد ، آبی که مینوشی ،نه تلخ و نه شور آفرید ! ،غذایی که شیره جونت بشه و باهاش قـُوه حرکت داشته باشی از انواع مختلف در اختیارت گذاشت! لباسی که باعث پوشش و زینت بشه
خونه ای که محافظت بشی از سرما و گرما ،همسری که جفتت باشه و در کنارش آروم بگیری ، فرزندی که چشم دلت رو روشن کنه و کامت روشیرین ..👶
اما ازت خواست درست تربیتش کنی ..
و اونهم تو و پدرش رو احترام کنه
اصلاح باقی چیزها رو به خودت سپرد ،به اراده ی خودت به این که راه درست انتخاب کنی..
همین اراده آزادی که بهت داده هم یکی دیگه از نعمت هاس.
جونم برات بگه، چشمی که دنیا را باهاش ببینی ،گوشی که باهاش بشنوی ، دستی که باهاش کارهات انجام بدی ،پایی که بی نیاز بشی از مردم و قلبی که تو سینه ات بتپه ...اصلا نمیتونم و نمیتونی نعمت هاشُ بشماریم ..
پس خودمونُ الکی خسته نکنیم !!!
به امید اینکه راضی باشی ،شکرش به جا بیاری ،حال دلت خوب باشه،اما من وتو متاسفانه عادت مون شدن ندیدن ،یا طبیعی دونستن هر چیز ،و از کنارش بی تفاوت رد شدن !
یا حداکثر ماجرا کم اهمیت دونستنش هست ، خودمونی بگم ،نا مردیه جونم ..
نمک خوردن و نمک دون شکستنه!
اما باز همین خدا ...
به ما فرصت داده
چه طوری ؟👇