همون قد که کوچیکه رو دوست دارم🤩 به همون اندازه از بزرگه متنفرم😤
دزست برعکس من
با بزرگه خوبم ، کوچیکه خیلی ادعاش میشه فکر میکنه از دماغ افتاده
خدا پرسید می بری یا می خوری ؟و من گرسنه پاسخ دادم می خورم 😔 چه می دانستم لذتها را می برند و حسرتها را می خورند😥 ...............آدم زنده به محبت نیاز دارد و مرده به فاتحه ..... ولی ما جماعت برعکسیم؛ برای مرده گل می بریم🌹 و فاتحه زندگی بعضی ها را می خوانیم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
مجرد بود عالی بودیم همه چیو بهم میگفتیم ودردل میگردیم.متاهل شد.من دشمن میدونست.الان چند وقته ظاهری خ ...
برادر شوهر منم تقریبا تو این مایه ها شد... مجرد بود از نوجوونی میومد خونه ما، معمولا ده روزی میموند(خونه ی خودشون شهرستانه) تا سربازی و مرخصیاشو بیشتر خونه ی ی مابود، برام مثل برادر کوچکتر خودم بود، 8 سال ازش بزرگترم از خواهراش بیشتر براش خواهری کردم... (فکر میکردم منم براش مثل خواهر بزرگتر میمونم اما زهی حیال باطل....) وقت ازدواجش و دنبال مورد مناسب براش بودم و... همیشه طرف مشورتش بودم و... تا اینکه نامزد کرد که 180 درجه از این رو به اون رو شد!! اما هنوز حفظ ظاهر میکرد، چون محل کارش هم شهر ما بود و هنوز خونه زندگیش مستقل نشده بود، فعلا میخواست بیاد و بره... تا عروسی کردن و به خاطر کارش چند سالی شهر ما بودن با خانمش و اینجا خونه گرفتن... دیگه کلا شد یه آدم دیگه!!! که من متوجه شدم ای باااباااا به خاطر احتیاجش به اینکه تنها نمونه و جایی باشه رفت و آمد کنه و کاراشو (مثل شستن لباس و اتو و....) واسش انجام بدن، خودشو خوب و مودب نشون میداده 😑😒 و کاملا دو شخصیتی بوده!!