گفت میاییم اس داد منم نوشتم حق نداری پاتو بذاری اینجا اما اومدن دیگه چیزی نگفتم 3تا النگو برا من با یه گردنبند برا دخترمم ست کامل طلا اوردن
بیجاره پدرشوهرت
عزیزم حالا که اومده و غرور رو زیر پا گذاشته و عذر خواهی کرده و قول اوب بودنش رو داده تو هم یه فرصت کوچولو بهش بده بلاخره که بالاتر از سیاهی که رنگی نیست تو خو میخواستی طلاق بگیری حالا چه یه ماه زودتر یا دیرتر بلاخره تو میگی که من فرصت اخر رو هم بهس دادم ولی مثلا خوب نشد ولی اگر خوب شدو زندگیت سرو سامون گرفت دیگه چه بهتر رو خوش بخت بشی انشالله
ازش تعهد کتبی بگیر. با پدرشوهرتم بحرف سرش منت بزار ک بخاطر حرفای شما و چون بزرگی و..از همین اولم براسوهرت خط و نشوناتو بکش
امروز میدونست دکتر دارم 700 زد حسابم خودشم مطب اومده بود و1ساعت قبل من اونجابود
به خاطر بچت یه فرصت دیگه بهش بده
پدرشوهرم خیلی خوبه 15ساله یه شهردیگه می مونه سالی دو یا سه بارمیاد چون مادرشوهرم بیچاره رو عذابی میده بدتر از یزید
ایشالا به یومن تولد بچه ات شوهرتم سر ب راه میشه
پدرشوهرم گفت رویه منو زمین نمداز و نگو تهعد بده غرور مردونه الکیشو نشکن من تضمین می کنم هر چی هم بود فقط به خودم زنگ بزن
فرصت بده بهش ب پدرشوهرتم بگو باتصمین شما قبول میکنم و...
پس بهتره که تعهد نگیری, فردا هرچی شد پای پدر شوهرتو بکش وسط,
قراره شب خبر بدم بهش که چه ساعتی بیاد دنبالم یا نه نیاد کلا نمیدونم چی بگم چه جوری بگم
مادر شوهرت چی هست که ۱۵ساله شوهرش از دستش فرار کرده,
اره منم همینو فکرمی کنم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز