درود بر شما
در درجهی اول، از خودتون بپرسید هدف شما از ازدواج چی بوده؟ با خودتون خوب فکر کنید. شاید بگید که مثلا دوست داشتین زندگی پویاتر، شادتر، باکیفیتتر و بالندهتری داشته باشین. یا هر چیز دیگه. و حالا از خودتون بپرسید چقدر به موارد دلخواهتون نزدیک شدین. میتونید تا آخر عمر، چنین شرایطی رو که الان دارید بپذیرید یا نه؟ اگر نه، چطور میخواین مشکل رو حل کنید. چون فرمودید با صحبت کردن، مشکلتون حل و فصل نشده. توضیح ندادین همسرتون از چه زمانی چنین روالی رو پیش گرفتن. و برخورد شما چی بوده. مثلا از روز اول شکاک بودن و شما هم پذیرفتین طبق نظر ایشون رفتار کنید علیرغم نارضایتیتون؟
میبینید. یک رابطه همیشه دو طرف داره. و نمیشه گفت یک نفر 100 درصد در یک مساله دخیل هست و نفر دوم، هیچ مسئولیتی نداره. مهم این هست که ما از خودمون شروع کنیم. بپذیریم مسئولیتمون رو. و قبول کنیم که شاید از همون ابتدا نحوهی برخورد ما با مساله میتونسته متفاوت و مناسبتر باشه. و در نظر داشته باشید که ما در جهان، فقط قادر به کنترل یک نفر هستیم: خودمون. و اگر قرار هست تغییری ایجاد بشه، از خود ما شروع میشه. هر زمان که تونستید در صورت تمایل، خودتون رو تغییر بدین، اون وقت هست که میشه به تغییر طرف مقابلتون در یک رابطه – حالا هر کسی که باشه. همکار، همکلاسی، دوست و ... – امیدوار بود. بنابراین اگر تصمیم به تغییر این رویه در زندگی گرفتید، میتونید با همسرتون صحبت کنید. توضیح بدید که این روال برای شما قابل قبول نیست. توضیح بدین که چه احساسی دارین. و دقیقا چی میخواین. سعی کنید در آرامش، محترمانه، دوستانه، واضح و قاطع خواستهی خودتون رو با همسرتون مطرح کنید. و در صورتی که نتونستید به توافق روشنی برسید، از ایشون بخواهید که به صورت حضوری برای حل مسالهتون به یک زوجدرمانگر و در صورت لزوم، روانشناس مراجعه کنید.
به خدای بزرگ میسپارمتون
من گیر یکی از این مردای شکاک افتادم😥😥 درست نمیشن که نمیشن