سلام بر شما
اینطور که متوجه شدم، خانوادهی شما دربارهی خواستگار خواهرتون به درستی تحقیق نکرده بودند و بعد از ازدواج، متوجه شدید که همسر ایشون، فرد مناسبی نیستند و این مسائل منجر به طلاق خواهرتون شد. ببینید طلاق، ممکن هست به دلایل مختلفی اتفاق بیفته و با اینکه اتفاق دلنشینی نیست، اما قرار هم نیست ما ازش یک فاجعه بسازیم و بابتش هر روز و هر لحظه غصه بخوریم. اشتباه بعدی میتونه این طرز نگاه باشه که با تلاش زیاد بخواهیم ازدواجی رو ترتیب بدیم. که همونطور دیدین، متاسفانه میتونه پیامدهای سختی برای فرد و خانواده به همراه داشته باشه. نکتهی دیگر اینکه هر فردی در طول زندگی ممکن هست خواستگارهای مختلفی داشته باشه، به خواستگاری افراد مختلفی بره، موردهایی رو برای ازدواج بررسی کنه و در نهایت اگر توافق حاصل شد، ازدواج انجام میشه. پس زده شدن و اصولا داشتن نگاهی از این جنس، چندان مناسب به نظر نمیرسه. ممکن هست فردی به خواستگاری شما بیاد و در نهایت شما به این نتیجه برسید که چنین ازدواجی مناسب شما نیست. خب این نظر شما هست و قرار نیست طرف مقابلتون احساس کنه پس زده شده. جان کلام اینکه اگر نگرشمون به مقولهی ازدواج رو کمی تغییر بدیم و صرفا به دید پسندیده شدن یا پس زده شدن به مساله نگاه نکنیم، میتونیم بررسی و انتخاب منطقیتری داشته باشیم.
در درجهی اول سعی کنید به خودتون مسلط باشید و به خاطر مسالهای که به راحتی با تغییر نگرش، قابل حل و فصل هست خودتون رو ناراحت نکنید. میتونید خیلی عادی و معمولی، دربارهی خواستگارتون با خواهرتون صحبت کنید تا حساسیت خاصی در ایشون نسبت به ازدواج شما ایجاد نشه. هر چند هر فردی، انتخابهای خودش رو داره و این مساله که خواهر یا برادر بزرگتر باید اول ازدواج کنن، صرفا برخاسته از نوع نگاه ما به مساله هست. و منطقی نیست اگر فردی صرفا به همین دلیل، موقعیتهای ازدواجش رو بیهوده از دست بدهد.
در کنار تمام مواردی که لازم هست برای ازدواج در نظر بگیرید، بعد مسافت و تفاوتهای فرهنگی رو حتما لحاظ کنید. شما فردی مستقل هستید که سالهاست دور از خانواده زندگی میکنید و به این مساله خو گرفتید اما تحصیل، امری دائمی و همیشگی نیست و اگر واقعا قصد دارید زنجان زندگی کنید، لازم هست که برای زندگی و معاشرتهاتون برنامه داشته باشید تا دقیقا بدونید قرار هست وقتتون رو چطور بگذرونید. در غیر این صورت، بیبرنامگی و تنهایی و دلتنگی میتونه ازدواجتون رو تحت الشعاع قرار بدهد. ضمن اینکه آداب و رسوم هر خانواده و مردم هر شهر، میتونه متفاوت از خانوادهای دیگه و شهری دیگه باشه. لازم هست بدونید چقدر فرهنگپذیر هستید و تا چه اندازه میتونید با تفاوتهای احتمالی کنار بیایید. بعضی افراد اگر ببینند مثلا به جای لهجهی اصفهانی، جمعی دارن ترکی صحبت میکنن، ممکن هست ناراحت بشن و از جمع بخوان که فارسی حرف بزنن! یا حتی کلافه و دلخور بشن. یا برعکس، افراد فرهنگپذیر سعی می کنن حتی زبان ترکی رو یاد بگیرن و از یادگیری یه زبان تازه کلی هم لذت میبرن.
شما دقیقا به اهمیت تحقیق و شناخت قبل از ازدواج پی بردهاید. میتونید دربارهی ازدواج بیشتر مطالعه کنید. فکر کنید و ببینید چه معیارهایی برای ازدواجتون دارید. چه مواردی خط قرمز شما هستند و از چه مواردی میتونید به راحتی چشمپوشی کنید. و بعد از آشنایی خانوادهها، میتونید همراه با خواستگارتون به صورت حضوری برای مشاورهی پیش از ازدواج اقدام کنید و بعد تصمیم نهاییتون رو بگیرید. اما قبل از اینها، میتونید با آرامش، بدون ناراحتی و گریه، به تغییر نگرش مادرتون کمک کنید. توضیح بدید که ازدواج خواهر و برادرها قرار نیست وابسته به هم و به نوبت باشه. بگید که آرزوتون خوشبختی خواهرتون هست اما قرار نیست در این امر باز هم عجولانه تصمیمگیری بشه یا منطقی نیست که شما بی جهت خواستگاری رو نپذیرید. توضیح بدید که میخواهید خانوادهتون با خواستگارتون و خانوادهی ایشون آشنا بشن و بعد از بررسی و تحقیق، اگر خودتون به این نتیجه رسیدید که ایشون فرد مناسبی برای شما نیستند یا اگر خانوادهتون متوجه موردی شدند که برای شما مناسب نبود، حتما به چنین مواردی دقت خواهید کرد. یعنی خانوادهتون رو متوجه این مساله کنید که شما هنوز تصمیمی نگرفتید و درخواستتون همکاری خانوادهتون هست به منظور آشنایی و بررسی بیشتر. پس از انجام تمام موارد بالا، قادر خواهید بود در آرامش دربارهی ازدواجتون تصمیم بگیرید.
به خدای بزرگ میسپارمتون
خیلی ممنونم از این همه ارامش در کلامتون
واقعا ممنونم ک این همه ارومم کردید با حرفاتون