2794

سلام خانوم دکتر عزیز خسته نباشید. من ۲۰ سالمه مال بلوچستان هستم. در خانواده پرجمعیت بزرگ شدم بچگیه پراسترسی داشتم چون برادربزرگم به بیماری شیزوفرنی مبتلا شده و با حرکات جنون آمیز من رو تا مرز سکته میبرد وقتی ۱۱ساله بودم نامزدکردم بدون اینکه از من سوال کنن ۵ سال نامزد بودم بعد ازدواج کردم شوهرم فوق العاده خانواده دوست و دهن بین بود خیلی زجرکشیدم تو سن ۱۷سالگی پسرم بدنیا اومد الان بعد از ۴ سال زندگی در خونه با جاریمو برادرشوهرمو بچه های کوچیکشون خونم جدا شد شوهرم خیلی بداخلاقه اصلا با من راجع کارایی که کرده و میخواد بکنه حرف نمیزنه اصلا نمیتونم ازش بپرسم امروز کجا رفتی یا چیکار کردی نمیدونم چجوری باهاش حرف بزنم که داد نزنه خیلی بد دهنه فحش میده بی احترامی میکنه واقعا هم بی احساسه من واقعا خسته شدم و احساس میکنم افسرده و گوشه گیر شدم متاسفانه شرایط جدا شدنم ندارم شوهرم ۲۷ سالشه متاسفانه پدرشوهرم زن گرفت برای همین روی شوهرم خیلی تعصیر بدی گذاشت  تمام موهاش ریخته و دچار زودانزالی هم هست. متاسفانه این بحث های که باهم کردیم روی پسر ۳سالم تاثیر خیلی بدی گذاشته جیغ میکشه فحشای خیلی بدی که از پدرش یادگرفته به همه میگه من اصلا نمیتونم کنترلش کنم به شوهرم میگم بریم پیش مشاور قبول نمیکنه در ضمن اینم بگم ک شوهرم فوق العاده آدم خسیسیه ازتون خواهش میکنم بهم کمک کنین؟ 

اطلاعات تکمیلی

سن ۲۰ جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام خانم عزیز
در حالی که نوشته ی شما برای من حکایت از این دارد که تحت فشار زیادی هستید، اما یک نکته ی بسیار ارزشمند در مورد شما وجود دارد و آن این که از کوچکترین راه چاره ای که به نظرتان رسیده برای کمک گرفتن استفاده کرده اید و این کاریست که خیلی ها انجام نمی دهند. از این ویژگی خود یعنی چاره جویی باید بیشتر استفاده کنید و به جای کم آوردن و افسرده شدن از کوچک ترین چیزهایی که به بهبود زندگیتان کمک می کند استقبال کنید. اگر راهکارهای زیر را به کار ببرید زندگیتان تغییرات زیادی خواهد کرد، چرا که هیچ کس نیست که از سنگ و غیر قابل تغییر باشد:
_قلق همسرتان را پیدا کنید، ببینید با چه رفتاری حالش بهتر و با چه رفتاری حالش بدتر می شود، هر کس قلقی دارد و یک همسر باید این قلق را بشناسد و از آن برای آرام کردن طرف مقابلش استفاده کند. معمولا افرادی که انقدر تلخی می کنند روح خسته ای دارند، لازم است این خستگی را در همسرتان پیدا کنید و آرامش بخش باشید تا به تدریج تلخی هایش را کمتر کند.
_به خودتان برسید تا سر پا و با انرژی کافی بمانید و افسرده نشوید، ورزش، مطالعه، رقص و...
_سعی کنید یک مهارت حتما یاد بگیرید که بشود پول هر چند کم از آن در آورد.
_به همسرتان در شرایط معمولی و نه دعوا، راجع به احساس و فکرتان بازخورد دهید، وقتی فلان حرفو به من می زنی یا راجع به هیچ چیز از من نظر نمی خوای، مثلا من فکر می کنم برات مهم نیستم/ رابطمون برات مهم نیست و ...
_با فرزندتان ارتباط خوبتان را حفظ کنید و مادری مهربان و قوی باشید.
با آرزوی موفقیت 

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha