مادر همسرم خیلی اذیت میکند

سلام .من ۵ سال پیش با یکی از آشناها نامزد کردیم ۹ ماه نامزد موندیم تا انقدر مادرشوهرم تو کارای شخصیم از لباس و مدل مو همه چی دخالت کرد که منو خسته کرد و منم قید نامزدمو زدمو چون عقد نکرده بودیم خیلی راحت جدا شدم ....ولی دوباره بعد از ۵ سال با نامزد خودم ازدواج کردم البته تو این ۵ سال با هم در ارتباط بودیم که دوباره با اصرار و التماس به خانوادم با هم ازدواج کردیمو الان تو دوران عقدیم و هنوز عروسی نکردیم الان ۱ سال و خورده ای هست که عقدیم بازم مادرش شروع کرده تو کارام دخالت میکنه انقدر باهام بد صحبت میکنه اصلا نمیذاره من دهنمو باز کنم حرف بزنم رفتاراش غیر نرمال و غیر عادی باهاش مهربونم صحبت میکنم میزنه تو دهنم نمیذاره صحبت کنم همش میگه من من من خیلی خود خواهه من واقعا عاشق شوهرمم بخاطرش ۵ سال صبر کردم اونم خیلی دوستم داره هوامو داره بارها به مادرش تذکر داده تا اینکه چند وقت پیش بی نهایت با من بد رفتاری کرد جلوی خواهرشوهرام منم جوابشو دادم ولی نه اینکه بی احترامی کنم من هی آروم صحبت کردم اون همش سرم داد زد تا اینکه شوهرم سرش داد زد دیگه گفت بس کن ساکت شو داری چی میگی به من فحش خیلی بدی داد گفت از پسرم دست نکشیدی  عروس فلانیو نگاه میکنم کیف میکنم منم با گریه با شوهرم از خونه اومدیم بیرون جوری بد رفتار کرد که خواهرشوهرام ناراحت شدنو به من گفتن ولش کن نمیبینی با ما چطوری رفتار میکنه البته اینم بگم که تو این ۵ سال که از هم جدا بودیم به زور یکی از دخترای فامیلو به عقد شوهرم دراوردن که بخواد منو فراموش کنه با گریه و کتک نشوندش سر سفره عقد شوهرمم انقدر به دختره محل نداد و بهش اهمیت نداد چند ماه بعد طلاق گرفت و خانوادشم مجبور شدن مهریه شو بدن و از اونجایی که اون دختر فامیل نزدیک ما هست میدونم که هیچ رابطه بین اون شوهرم نبوده مثل یه غریبه بودن باهم دیگه حتی خانواده دختره میگن که واسه پسره به زور دختر مارو گرفتن ...لطفا کمکم کنید خیلی خسته شدم نمیدونم دیگه چیکار کنم حداقل عروسیم نکردیم که بگم دارم زندگیمو میکنم میترسم