سلام
من یک سال عقد بودم و دوساله ازدواج کردم با شوهرم از قبل آشنایی نداشتم وقتی اومدن خواستگاری خیلی حرف ها خودش و خانوادش زدن که همش دروغ بود گفت بیمه ام نبود گفت نماز میخونم نخوند گفت مسایل زندگیمونو دوست دارم کسی نفهمه ولی الان خودش راجع به من به دوست و آشنا و فامیل بدگویی میکنه . چندین سال برای خانواده اش کار میکرد خانواده اش نه بیمه اش کردن نه بهش پول دادن نه حتی یه پس اندازی چیزی ...
حتی برای عقد همسرم گفت بیا جشن نگیریم عروسی بگیریم دستم الان خالیه گفتم باشه سرعقد محضری خانواده اش کادو نیاوردن گفتن ما نمیدونستیم باید کادو بیاریم عروسی جبران میکنیم عروسی هم یه چک دادن بعد پسش گرفتن خواهر برادرشم کادو ندادن برای عروسی همسرم گفت پول ندارم طلا بخرم گفتم سرویس طلا نمیخوام هر زمان داشتی بخر اما دیگه حتی یه خرید ساده هم نکردن و خیلی مسایل دیگه ...
با این همه ما ازدواج کردیم خانواده ام برام ماشین خریده بودن و یه خونه هم خریدن البته یه وام گرفت یه کم از پول خونه رو اون داد اما خانواده اش و خودش یه تشکر هم نکردن من خودم شاغلم تو این مدت خرج زندگیم رو خودم دادم و خانواده ام هم کمکم کردن الان چندماهه دیگه کارش جورشده و در یه شرکت استخدام شده چند روز پیش میگفت همون موقعم ما همه چی داشتیم در صورتی که همه چی رو من و خانواده ام فراهم کردیم یه بار نمیگه دستتون درد نکنه قدردان نیست خانواده ام اینهمه بهش محبت کردن احترام گذاشتن نه فقط مالی از هر لحاظ اما بازم اصلا یه بار نمیگه بریم سر بزنیم یا جبران کنیم یا دست پر بریم یا .....
جدای از این مسایل مالی و قدرنشناسی ها سمت فیلم و عکس مستهجن زیاد میره عرق میخوره و روزی ده ها بار ناس مصرف میکنه چیزای دیگه رو نمیدونم چندین بار با دعوا گفتم فایده نداشت با خوشی گفتم نشد ازش قول گرفتم ده دقیقه هم نمیشه میبینم یواشکی داره مصرف میکنه
اهل کادو خریدن و سورپرایز اینا نیست بارها بهش گفتم اما اهمیت نمیده
من چند وقته مریضم اما ی بار منو نمیبره دکتر بارها بهش گفتم اما اهمیت نمیده
جدای از این ها چیزای خوبی که داره اینه دست بزن نداره اهل داد و فریاد نیست به من گیر نمیده چی بپوشم کجا برم چی بخرم و مهربونه اما به فکر نیست
چندین بار تصمیم گرفتم طلاق بگیرم چون معتاده و به فکر زندگی نیست الان چند وقته یه وام گرفتیم یه زمین بخریم اما اصلا دنبالش نمیره اما گوشیش خراب شده هر روز میره تا تعمیرش کنن البته یه گوشی ساده داره برای زنگ و پیام ...
به فکر نیازهای من نیست ما حتی ماه عسل نرفتیم یه سفردوتایی هیچ وفت نرفتیم یه بار برنامه ریزی نمیکنه ببره منو..
فقط چند بار با خانواده ام یه جورایی با خرج اونا رفتیم چند روز.....
نمیدونم اصلاح پذیر هست یا نه ؟ میترسم اعتیادش بیشترم بشه ؟
بارها سعی کردم اما نشده مستقیم خواسته هامو گفتم اما اهمیت نمیده
چکار کنم ایا؟
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید