اعتیاد همسر و سردی من از زندگی

سلام وقتتون بخیر. 25 سالمه متاهل یه دختر 5 ساله دارم شوهرم 29 سالشه ما با هم دوست بودیم ازدواج کردیم 7 ساله عروسی کردم همسرم دوران مجردی سابقه اعتیاد داشتن ما که نامزد شدیم ترک کردن 2 سال نامزدم پاک بودن و بعد از عروسی مجددا شروع به مصرف کردن الان 7 ساله مواد صنعتی استفاده میکنن و قرص خواب آور هزاران بار رفتن کمپ و دراومده شروع به مصرف کرده البته طبقه دوم منزل پدرشوهرم زندگی میکنیم و در این 7 سال زندگی خانوادش خیلی دخالت و بی احترامی کردن که همین رفتارا هم باعث شده تا وقتی شوهرم از کمپ میاد حالا یا با بحث های من یا غرغرهای خانوادش نتونه پاک بمونه البته تو این 4 سال اخیر من بارها قهرک ردم درخواست طلاق دادم و خواستم تا همسرم منزلی مستقل اجاره کنن ولی چون نتونستن پاک بمون و پولی نداشته ازم خواهش کرده تا دوباره برگردم همه چیرو درست میکنه و هربار برگشتم هیچی درست نشده و واقعیتش من بشدت از زندگیم . همسرم سرد شدم و فقط و فقط به طلاق فکر میکنم همسرم میگه وقتی از کمپ میام بهم محبت کن هر شب خونه خودمون باش ولی راستش نمیتونم کمکش کنم نمیتونم زیاد تو خونه خودم بمونم چون ناخودآگاه همش گریم میگیره همش حس میکنم کمبود محبت دارم به آرزوهام نرسیدم هیچ آینده ای ندارم اخلاق همسرم خوبه ولی من از این زندگی واقعا خسته ام درمونده ام نمیدونم چیکار کنم ضمنا ما یه ماشین هم داشتم که وقتی شوهرم تو کمپ بود خانوادش فروختن خوردن اختلاف فرهنگی هم داریم خانواده همسرم خیلی سنتی فکرن و من دوست ندارم پیششون باشم من دوست دارم منزلم جدا باشه اما میدونم که همسرم نمیتونه ؟؟ حالا من چیکار کنم از زندگیمم طوری سرد شدم که نمیتونم واقعا محبت کنم و فکر میکنم خودم نیاز محبت دارم ضمنا منو شوهرم جدا از هم میخوابیم و فقط برای نزدیکی هرچند وقت یکبار یکی دو ساعت باهمیم ؟؟