2794

ترس و وحشت در کودکی

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 132 بازدید

سلام خسته نباشین ممنون از وقتی که میذارین و به سوال ها پاسخ میدین

من مشکلم این از هر کاری زود خسته میشم مثلا کلی تلاش کردم وارد یه دانشگاه عالی شدم چند ماه اول درسم از همه بهتر بود ولی بعدش یه دفعه درس برام کلافه کننده شد حتی دانشگاهم به زور میرفتم برای امتحان ترم چند تا از نمره هام کم شد و فقط به خاطر نمره کامل که از نیم ترم گرفته بودم و فعالیت کلاسی درسو پاس کردم علاقه زیادی به رشته تحصیلیم دارم پیشرفت و موفقیت رو هم دوست دارم جوری که وقتی چند وقت کاری برای انجام دادن ندارم احساس تنبلی میکنم و فکر میکنم بهترین سال های عمرم رو دارم خراب میکنم و عذاب وجدان میگیرم الان چند وقته پیش روانشناس میرم خیلی هم دوستشون دارم و خیلی خیلی دارن کمکم میکنن ولی حوصله ندارم تمرین هایی که بهم دادن رو انجام بدم و با سختی انجام میدم یا مثلا یه مدت خیلی با دوستام رفت و آمد دارم بعدش یه دفعه دوست دارم تنها بمونم از همشون خسته میشم یا مثلا یه حیوون خونگی گرفتم اوایل با علاقه زیاد بهش رسیدگی میکردم ولی الان به زور بهش رسیدگی میکنم با این حال که دوستش دارم  

در کودکی مدام دچار ترس و وحشت بودم و مشکلاتی که در کودکی داشتم 

وابستگی شدید به مادرم داشتم و در کودکی شاهد کتک خوردنش از طرف پدرم زیاد بودم و خیلی میترسیدم از خونه بره و یک بار هم مدت کوتاهی ازش دور بودم 

دوران مدرسه مدام از طرف بچه ها و معلم مسخره و تحقیر میشدم حتی تو دبیرستان 

دوران ابتدایی سر درس از مادرم خیلی کتک میخوردم 

در کودکی یه بار مورد آزار جنسی قرار گرفتم و این آزار یکم بیشتر از لمس بود 

سوالی که از شما دارم این که میخوام بدونم این که از هر کاری زود خسته میشم و برام کلافه کننده میشه به خاطره تنبل بودن من ؟ یا به خاطره گذشته تقریبا سختی که داشتم ؟

اطلاعات تکمیلی

سن ۲۱ جنسیت زن شغل دانشجو وضعیت تاهل مجرد
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام عزیزم، خوشحالم که جلسات مشاوره ات رو شروع کردی و امیدوارم با تلاش و پیگیری بتونی مسایلی که باعث میشن نتونی استعدادهات رو شکوفا بکنی رو حل کنی الان در سن بسیار خوبی برای خودشناسی و تغییر عادتهای مخرب قرار داری، سوالی که پرسیدی جوابش اینه هردو
یعنی همه ما تحت تاثیر گذشته شخصیتی داریم که بعدتر به واسطه خصوصیاتی که تقویت یا تضعیف میکنیم محکم میشه مثلا شاید تو خونه شما در سنینی که لازم بوده به شما مسولیت ندادن وشما با مفهوم بها و نتیجه طبیعی یک عمل رو به رو نشدید یه جورایی علی رغم سختی که داشتین اما بخش بالغ شخصیت شما به اندازه کافی قدرت نداره و به جای اون به نظر میاد بخش کودک در شما زیادی پررنگ و فعاله و الان که قراره سکان زندگی دست بالغ باشه اما کودک سکان رو در دست داره حالا اگه در این شرایط تسلیم خواست و راحت طلبی کودکانه بشی هر چی جلوتر بری این الگوی مخرب بیشتر در شما تقویت میشه و دردسرساز خواهد شد.
پیشنهاد میکنم حتما جلساتت و ادامه بدی تا بتونی برای خودت آینده عالی خلق کنی، شاید تا چند سال پیش شما یک نوجوان بودی که کار زیادی نمیتونستی بکنی و تحت تاثیر شرایط و محیط بودی اما الان یک دختر بالغ و توانمندی که میتونه خردمندانه بقیه مسیرش و بسازه .
برات آرزوی موفقیت دارم.

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha