سلام. دختر ۲۲ساله ای هستم از کودکی استعداد نقاشی و کارای هنری داشتم جوری علاقه به هنر داشتم که ازم میپرسیدن چی کاره میشی میگفتم نقاش
شاید بشه گفت به علت ترس از تغییر محیط هنرستان نرفتم و رشته انسانی خوندم
خانواده زورم نکردن ولی افکارشون غیر مستقیم و مستقیم خیلی روم اثر داره
کنکور دادم و یه رشته شاید بشه گفت متوسط تو یه دانشگاه دولتی قبول شدم که شناختی ام ازش نداشتم. فقط میخواستم از سد کنکور رد شم اون رشته رو ۷ ترمه تموم کردم و تو مراحل فارغ التحصیلی ام
نکته مشترک اکثر بچه های رشته ما این بود که همه فکر میکردن رشته زیر شاخه روانشناسی که نبود .
دو ترم پیش با خودم میگفتم درسم تموم بشه میرم زبان میخونم و خودمو غرق کارای هنری میکنم (تو این ۲سال کلاس نقاشی ام میرفتم الان یه مدته نمیرم)
و گره بعدی زندگی من اینجا شکل گرفت که فهمیدم شاگرد برتر کلاس شدم و میتونم ارشد بدون کنکور بمونم با فکر اینکه شانسمو امتحان کنم شاید سهمیه تو کنکور بهم بخوره قبولیم راحت تر بشه کتابای رشته مشاوره رو گرفتم تو کنکور ارشد ثبت نام کردم (البته الان دیگه نفر دومم سهمیه تعطیل)
شاید این تصمیمم هم تحت تاثیر بچه هامون باشه
از طرفی خانواده میگن ارشد رشته خودت چی اگر مشاوره قبول نشدی رشته خودتم خوبه
من الان سردرگمم هر دو سه روز به این مسئله فکر میکنم با خودم کلنجار میرم به این نتیجه میرسم ارشد و ول کنم و برم دنبال علاقه ام بعدش به این فکر میکنم من مشاوره رو دوست دارم رشته قشنگیه خوبه کنار هنر مشاوره بخونم بیشتر کلنجارم این دوتاست رشته خودم با اینکه صددرصد دارمش زیاد بهش علاقه ندارم در واقع آینده ای نداره رو هواست ازش زده شدم ولی یه موقعایی ام فکر میکنم اونم یه مدرکه دانشگاه دولتیه هزینه ای برام نداره شاید بعدا نتونم دیگه دولتی قبول شم (یه مدتی ام هست خانواده درگیر مشکلات مالیه پس اگه بعدا دولتی قبول نشم ممکنه دیگه شانس ارشد نداشته باشم)
من واقعا توان تصمیمو از دست دادم خیلی برام سخته همین الانم به گذشته ام نگاه میکنم با خودم میگم که چی ببین دوستات رشته شونو دوست دارن رشته های درست و حسابی خوندن ولی تو چی نه رشتت خوبه نه علاقه ای داری بهش این کلنجار ها مدام بین عقل و دلم ادامه داره
شاید خوب باشه بگم درونگرام روابط اجتماعیمم کمو و محدوده دوستای صمیمیم همیشه ۱یا ۲ نفر بودن به بودن تو جمع دوستانه علاقه دارم ولی زیاد محرم خونده نمیشم شاید برای اینکه من کلا با هیچ پسری دوست نبودم و از این مسائل براشون ندارم که بگم منو گشت ارشاد مخفی ببینن یا چون ساکتم نمیدونم دلیلشو ولی خب هست ؟
رشته کارشناسیم مطالعات خانواده ست.
علاقه قلبی و استعدادم به هنره ولی شک دارم که انتخاب کنم یا ن
میترسم دوباره بعد یه مدت درس خوندن و وقت گذاشتن پشیمون شم چرا اینکارو کردم پشیمون شم که ارشد رشته خودم یا مشاوره بهتر بود همین طور که الان بعد ۴ سال کارشناسی پشیمون شدم
از اون روز که پیام گذاشتم براتون خیلی فکر کردم
به هنر به گرافیک اما اطلاعاتم از این رشته هم محدوده اینکه برم دوباره کارشناسی بخونم ۲۳ سالمه بشینم کنار ۱۸ ساله ها یا نه برم ارشدشو بخونم
خواهشا کمکم کنید اگر اطلاعاتی در باره ارشد و کارشناسی گرافیک دارید بهم بدید
متاسفانه تو خانواده هم هنری نداریم که راهنمایی بگیرم