سلام خسته نباشید.
موضوع اینه که برادرای همسرم طی جریاناتی حق الارث همسرمو بالا کشیدن و دعوای بدی بینشون اتفاق افتاد.
شوهر من برادر بزرگتره و محبتای خیلی خیلی زیادی نسبت به برادراش داشته و خیلی کارا واسشون کرده.
به همین دلیل این قضیه خیلی برای شوهرم سنگین بود و بدجوری دلش شکست .
از اون زمان تا حالا با هم قهرن و هیچ ارتباطی ندارن.
این در حالیه که قبل از این قضایا من و شوهرم ارتباط خوبی با خانواده برادرشوهرام داشتیم و خیلی با هم خوب بودیم.
به خصوص احترام و محبت زیادی برای من قائل بودن و هستن.
هیچ برخورد و تنشی بین من و اونها نبوده.
زمانی هم که دعواشون شد من اونجا نبودم.
بعد از اونم به خودم اجازه ندادم در این مورد دخالتی کنم یا حرفی بزنم.
اما فکر میکنم این دخالت نکردن رو نباید با اهمیت ندادن قاطی کنم.
یعنی درسته که دخالت نمیکنم اما نباید برام بی اهمیت باشه و مثل سابق مهربون و صمیمی برخورد کنم با برادرشوهرام.
یعنی فکر میکنم برای هر زن و شوهری باید نحوه برخوردی که با همسرشون میشه مهم باشه و طبق اون تغییراتی در رفتاراشون بدن (رفتار خودم منظورمه)
حالا میخوام بدونم از نظر شما درست فکر میکنم؟
لطفا راهنماییم کنید برخورد من با برادرشوهرام و خانوادشون باید چطور باشه؟
کلا رفتار انسان در برابر اختلافات خانوادگی خانواده همسر باید چطور باشه؟
الان مثلا جاری من زایمان کرده، همسرم میگه که من کادو بگیرم برم دیدن بچش، نمیدونم اینکارو بکنم یا نه!
و اگه رفتم رفتارم چطور باشه؟
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید