2794

سلام. من 27 سالمه و 4 ساله ازدواج کردم و شوهرم تو این سالها بیکار بوده و من حدودا 2 ساله میرم و خرج خونه رو میدم خیلی مشکوک شدم همش فکر میکنم من که نیستم دوستاش میان خونم مواد میشکن میدونید راستش توهمات خودمه دارم نابود میشم خودمو میزنم آخرشم کلی ازش کتک میخورم خیلی تنهام دختر آبروداری هستم نذاشتم سرم جلو کسی خم باشه ولی شوهرم اینجوری نیست از همه پول میگیره ابرو برام نزاشته واقعا نمیدونم چیکار کنم همیشه خودم کمک دوستام میکنم ولی الان تو کار خودم موندم زبونش درازه اینم بگم اخلاقش خوبه و اگر طلاق نگرفتم یه ارث خوبی بهش رسیده که زندگیمونو عوض میکنه ولی من دارم نابود میشم چند بار گفتم فرار کنم وقتی قلبم آرامش نداره میدونی من از بچگی رو پای خودم بودم و برای هیچ کس مزاحمتی ندارم همش میگم این حق من نبود این زندگی حق من نبود من 6 صبح برم 7شب بیام آقا 7 تازه از خواب بلند بشه آخه زندگیش شده شبا بیداره روزا میخوابه این درسته؟؟ تو رو خدا کمکم کنید پولی هم نمیمونه برام حضوری برم مشاور خیلی خستم یه جورایی سرافکندم کرده 

اطلاعات تکمیلی

سن 27 جنسیت زن شغل کارمند وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام همراه عزيز ✋🏻
ممنون از اينكه مارا انتخاب كرديد
دوست عزيز براي حل اين مسئله نياز به اطلاعات بيشتري است و بايد كاملا بررسي شود .
شما و همسرتان چگونه باهم آشنا شديد و ازدواج كرديد آيا ايشون از ابتداي آشنايي بيكار بودند و شغلي نداشتند ؟
مسئوليت زندگي از ابتدا با شما بوده ؟
آيا شما اقدامي براي بيكاري ايشون انجام داده ايد ؟
عكس العمل شما در مورد اين مسئله  چه بوده ؟
آيا در اين مورد باهم صحبت كرده ايد ؟
چقدر همسرتان را ميشناسيد؟
كيفيت روابط عاطفي و جنسي شما چگونه است ؟
چقدر با هم صحبت ميكنيد ؟
چرا همسرتان به فكر شغل نيستند ؟دليل اين بي مسئوليتي چيست ؟
در مورد مصرف مواد با دوستانش صحبت كرديد ،آيا در اين مورد مطمئن هستيد ؟يعني بخاطر مصرف مواد دنبال كار نميروند؟

   بعد از پاسخگويي در خدمتتان هستم 🌷🙏🏻

تجربه شما

login captcha

ما فامیل هستیم و از بچگی اونم رو پای خودش بوده تو بازار چنتا مغازه داشت و کلی کارش خوب بود تا 4سال پیش افتاد تو قمار و تمام زندگیشو از بین برد چندبار داداشاش پول دادن کار بزنه ولی در نهایت اونام از دست دادو ریخت تو قمار الان میگه من نمیرم کارگری کنم هروقت پولمو دادن برمیگردم تو بازار من خودم چنتا کارمند داشتم حالا الان بشم کارمند ما باهم زیاد صحبت میکنیم همش میگه حق با تو خیلی سختی میکشی ولی پولرو بگیرم جبران میکنم همه سختاتو میدونمم میکنه ولی دست بزنش خیلی عذابم میده هر حرفی بزنم در نهایت میزنتمم در رابطه با موادم نمیدونمم به اون دوستش گفتم گفت من کارمند دولتی زندانم هر ماه ازمایش میگیرن ازمون اشتباه میکنی