2794

سردی نسبت به شوهرم

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 122 بازدید

سلام. خانمی ۳۵ ساله هستم. همسرم ۴۰ سالشه ۸ سال پیش عقد کردیم. قبل از اون حدود ۳سال با هم بودیم. بی نهایت عاشقش بودم. طوری که هیچ ایرادی در ایشون به چشم من نمیومد. همچنان عاشق بودم تا ۳سال پیش نزدیک به زایمانم که مریض شدم. مادرم ب خاطر بارداری همزمان من و خواهرم خارج از کشور بود. از خانواده همسرم که اون زمان در یک ساختمان بودیم درخواست کمک کردم و ایکاش هرگز این کار رو نمی‌کردم.کلا ناراحت شدن که وظیفه ما نیست و وظیفه مادرته. باهام دعوا کردن. به قدری مریض بودم که حتی رو پاهام نمی‌تونستم وایسم. متاسفانه خانواده همسرم به شدت همسرم رو تحت تاثیر حرفهاشون قرار داده بودن. و همسرم به شدت رفتارش عوض شده بود و تحت تاثیر قرار گرفته بود. بی محلی میکرد. رفتارهای بد. منو بیمارستان نمی‌برد و بی محلی میکرد. خانوادش وقتی متوجه شدن خودم رفتم بیمارستان به شدت مخالفت کردن که چرا بیمارستان دولتی نرفته .اومدن منو از زیر سرم بیرون کشیدن و ....

 داستان شکنجه ها زیاده. خلاصه بچم به خاطر عذابی که تو شکمم کشیده بود سه هفته زودتر دنیا اومد.خدا رو شکر الان سالمه. ولی کلا تا یکسال از همسرم متنفر بودم. کلی معذرت خواهی کرد و گفت که تحت تاثیر قرار گرفتم .منو ببخش اشتباه کردم. الان پدر خوبی برای دخترمه. ولی من کلا هیچ حسی نسبت بهش ندارم. و الان همه ایرادهاش به نظرم میاد. همش ازش ایراد میگیرم. اصلا دوستش ندارم. هرازگاهی عاشق پسر همکلاسی یا معلم یا مردهای دیگه میشم. تو ذهنم با اونها رابطه دارم .ولی به خاطر دخترم تا حالا خیانت نکردم. سعی میکنم همسرم رو دوست داشته باشم. ولی نمیشه. کلا از اون جریانات به بعد کلا علاقه من از صد به منفی صد رسید. الان به صفر رسیده. نمیدونم چی کار کنم. حتی از این که بخواد بدنمو لمس کنه و باهام رابطه داشته باشه بیزار و فراریم.حتی از قیافش متنفرم. اون زمان نیاز داشتم که پشتیبانم باشه ولی با خانوادش تو یک جبهه بود و عذاب زیاد کشیدم. حتی چهار شبانه روز گرسنه کنار دیوار بودم و کنارم نبود. الان از این که با آدمی زندگی میکنم که دوستش ندارم عذاب میکشم. چی کار کنم؟ 

اطلاعات تکمیلی

سن ۳۵ جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

درود بر شما

متاسف‌م که در شرایط بارداری‌تون، روزهای سختی رو پشت سر گذاشتید و خدا رو شکر که فرزندتون سالم به دنیا اومد.

وقتی ما که عاشق میشیم، همونطور که خودتون فرمودید، معایب طرف مقابل‌مون رو اصلا نمی‌بینیم. در حالی که طبیعتا هر انسانی در کنار خوبی‌ها و محاسن‌ش، حتما کاستی‌هایی هم داره و ما در صورتی می‌تونیم در کنار دیگران همسر، دوست، همکار و ... به راحتی و در آرامش زندگی کنیم که حساسیت زیادی به خرج ندیم و دیگران رو با تمام خوبی‌ها و ایرادهاشون بپذیریم همونطور که خود ما هم بی‌نقص نیستیم و ظاهر، اخلاق، عادات و رفتارهامون ممکن‌ه از دید دیگران مطلوب نباشه. خصوصا وقتی شخصی مثل همسر شما متوجه اشتباه‌ش میشه و طلب بخشش می‌کنه، واقعا منطقی نیست که دائم با یادآوری گذشته و اشتباهات او، زندگی رو به کام خودمون و دیگران تلخ کنیم. با این حال، اگر احساس می‌کنید لازم هست در این مورد با همسرتون صحبت کنید، می‌تونید در موقعیتی مناسب، در آرامش و با احترام این کار رو انجام بدید. زمانی که هردوتون آمادگی صحبت کردن رو داشته باشید و کسی مزاحم‌تون نشه. می‌تونید به همسرتون درباره‌ی افکار، احساسات و نیازهاتون توضیح بدید. از خانواده‌ی ایشون اسمی نبرید تا ایجاد حساسیت نکنید. فقط در مورد خودتون صحبت کنید. با خودتون کنار بیایید که در چه صورت می‌تونید همسرتون رو ببخشید. چون عذرخواهی براتون کافی نبوده. شاید نیاز داشته باشید همسرتون به شما این اطمینان رو بدن که رفتارهای گذشته‌تون رو دیگه تکرار نخواهند کرد. شاید نیاز باشه ایشون برای جبران گذشته توافقی با شما ایجاد کنند. اگر فکر می‌کنید در گفتگویی دو نفره قابل به حل و فصل موضوع نخواهید بود، می‌تونید به صورت حضوری از یک زوج‌درمانگر کمک بگیرید.

به خدای بزرگ می‌سپارم‌تون

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha