سلام دوست عزیز
فرمودید در شرایط سخت زندگی شما و همسرتون کنار هم بودید و پشت یکدیگر رو خالی نکردید و زندگی رو پیش بردید اما با تولد فرزندتون شرایط تغییرکرد،آیا ممکنه با آمدن فرزندتون توجه شما به همسرتون کم شده باشه و بیشتر به سمت فرزندتون معطوف شده باشه وهمسرتون احساس طرد شدن کرده باشند؟
بهتره به جای تمرکز بر روی رفتار همسرتون روی رفتار خودتون متمرکز شوید و ببینید خودتون بعد تولد فرزندتون چه تغیراتی داشتید ؟
روی بهبود رابطه متمرکز شوید و حواشی اطراف رو کم کنیدو مرزهایی رو برای رابطه تون تدوین کنید مثلا جلوی برادرهای همسرتون هیچ مشکلی رو مطرح نکنید و با همسرتون گفتگوی سازنده داشته باشید که تلاش کنیدخودتون دو نفر مشکلات و تعارضاتتون رو طوری حل کنید که نفع هر دوتون دخیل باشه
خود شما به نظر. میرسه احساس بدی رو نسبت به جدایی پدرومادرتون دارید و همچنین به ازدواج پدرتون و اونها رو قضاوت می کنید و اون رو به همسرتون هم نسبت میدهید در صورتی که همسرتون با این مسئله مشکلی نداشته و شما رو حمایت کرده حال ممکنه خود شما به خاطر احساس منفی که داشتید همسرتون رو به این سمت و سو سوق دادید
بهتره زندگی و رابطه پدرو مادر رو وارد رابطه خودتون نکنید و بدونید آونها خودشون نوع زندگی رو انتخاب کردند و شما هم حق دارید یک رابطه موفق داشته باشید و این رابطه موفق نباید به شما احساس گناه بدهد تا مجبور شوید دستکاریش کنید
بلکه شما لیاقت آرامش دارید. حتی اگر پدر و مادر رابطه مثبتی نداشته باشند
اجازه ندید رابطه انها روی رابطه شما تاثیر بگذارد
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید