2794

دخالت های مادرهمسر و تصمیم به طلاق

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 59 بازدید

با سلام

سی و دو ساله هستم هفت سال ازدواج کردم بچه پنج ساله دارم.

همسرم به اصرار و دلخواه خانواده و مادرش با من ازدواج کردن به طوری که شب بله برون به گفته خودشون وقتی برگشتن منزل گریه کردن و پشیمون بودن اما مادر و خالشون مجابشون کردن به ازدواج و ادامه و همیشه به من میگفتن چرا بار اول بله دادم!

اوایل زندگی بد نبود در حالی که سستی و بی مهری همسرم کم کم برام معلوم شد حتی مادرش به زبون هم میاوردن و من کم کم متوجه شدم که همسرم خاطرخواه دختری از اقوام پدریشون بودن و به اصرار مادرشون با من که اقوام مادریشون بودم ازدواج کردن.

رابطه من و خانواده و مادرشون بد نبود و خوب هم بود تا اینکه بچه دار شدیم ولی خواهر همسرم که با ما در یکسال ازدواج کرده بودن بعد از دو سه سالی بچه دار نشدن و این موضوع برای مادر همسرم دردناک بود که ما بچه داشتیم و دخترشون نه!کم کم همسرم بیشتر به سمت خانواده و مادرشون رفتن و مادرشون بیمارشدن و همسرم بیشتر جذبشون شدن تا اینکه چندین بار منو به بهانه های مختلف کتک زدن و تحقیر کردن و حتی در فامیل منو بد جلوه دادن و ...

همسرم به تازگی خیانت در حد چت داشتن که این موضوع باعث شد من به طلاق جدی تر فکر کنم و مادر همسرم خوشحالن و به جای اینکه ایشون رو راهنمایی کنن از این موضوع راضی هستن که من هم دچار مشکل شدم و تنها دختر خودشون مشکل دار نیست...

درضمن من حمایت نسبی دارم از خانواده ام و میتونم تا حدودی گلیم خودم و بچه ام و از آب بکشم...

همسرم تابستان گذشته متاسفانه به تریاک هم اعتیاد پیدا کردن که من به بهانه خراب نکردن زندگی خواهرانشون (باعث میشه دامادهاشون آتو بگیرن و با خواهراشون بد رفتاری کنن)تونستم متقاعدشون کنم که دست از مواد بکشن ....

نمیدونم برم یا نه؟

اطلاعات تکمیلی

سن 32 جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

خانم عزیز سلام
متوجه سختی شرایط هستم و البته خوشحالم که حمایت خانواده را دارید.
اگر به خاطر عدم تمایل کافی که از همسرتان از ابتدا حس کرده اید، سعی کرده اید زیادی به او بچسبید یا افراطی کوتاه بیایید یا زیاد از حد بخواهید او یا خانواده اش را راضی نگه دارید ، جذابیت خودتان را کم می کنید. اگر چنین است، قدری فاصله بگیرید، نارضایتی خودتان را در جاهای لازمی که باید دلخور شوید و حق شماست نشان دهید و از سر ترس با همسرتان ارتباط برقرار نکنید. بگذارید که همسرتان در عمل ببینند که رفتار مثبت یا منفی ایشان برای شما فرق می کند تا برای راضی کردن شما تلاش کنند. از حمایت خانواده تان برای واداشتن همسرتان به اهمیت دادن به خودتان استفاده کنید نه طلاق در قدم اول. البته نظر دقیق در مورد شرایطتان نیاز به بررسی بالینی دارد اما هر چه هست با انفعال و منتظر شدن برای این که کسی خودش روزی متوجه شود و عاقبت مشکل را حل کند، مشکل از بین نمی رود.
برایتان آرزوی تدبیر و تلاش کافی دارم

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha