سلام عزیزم من خیلی متاسفم بابت این درد و رنجی که تجربه میکنید، شرایط شما سخت و تلخه و حق دارید که گاهی احساس بی انگیره بودن داشته باشید
شما دچار یک فقدان عظیم شدید که طبیعی است مدتی در شوک و سرگردانی این رنج باشید
من پیشنهاد میکنم جتما از یک مشاور کمک بگیرید
من نکاتی رو مختصرا عرض میکنم و امیدوارم با تلاش شما روزهای بهتری رو در زندگی تجربه کنید
1- هر احساسی که دارید رو ببنید و اجازه بدید بروز پیدا کنه (هرقدر که دلتون میخواد گریه کنید یا هرکاری که به شما و دیگری آسیب نمیزنه اما از رنج شما کم میکنه )
این سوگواری ممکنه بین چند هفته تا چند ماه طول بکشه اما به مرور از شدت هیجان کاسته میشه و نباید بیشتر 3 ماه نهایتا حالت شدیدش باشه
2- از کمک و حمایت اطرافیانتون استفاده کنیدو با سایر اعضای خانواده یا دوستانتون وقت بگذرونید در فعالیت ها حتی علیرغم تمایل بعد از مدتی شرکت کنید و بدونید که انگیزه در ادامه انجام کار پدید میاد و لزوما از ابتدا وجود نداره.
3- به پسرتون مرگ پدرش رو توضیح بدید ، خودتون چند بار تمرین کنید تا بتونید با ارامش توضیح بدید و برای توضیح پروسه به دنیا اومدن نوزاد و شرح بدید و بگید همونطور که نوزاد از دنیای رحم مادر به این دنیا که بهتر و بزرگتره میاد ما آدمها هم ازین دنیا به دنیای بزرگتری سفر میکنیم و مثلا افتادن برگهای پاییز و سبز شدن مجددشون در بهار رو مثال بزنید میتونید از قصه ها کمک بگیرید کتابهای زیر میتونه بهتون کمک کنه کتاب درخت خاطره ، کتاب راکون پیر ، کتاب قرباغه و آواز پرنده
4- زندگی با همه رنجها ادامه داره خوشبختانه هیچ روز یا احساس و حال و احوالی تا همیشه باقی نمیمونه البته ما در شرایط سخت اینطور فکر نمیکنیم و با خودمون میگیم تا ابد من داغدار و غمگینم! اما این واقعی نیست.
خدابهت صبر بده عزیزم خیلی سخته