2794

سلام .من چهار سال پیش با پسرخالم ازدواج کردم و دوسال بعد بخاطر وسواس فکری و استبداد شخصی که داشت جدا شدم .الان مشکلم اینکه دائم اذیتهای و تحقیرهایی که خودش و خانوادش در حقم کردن یادم می یافته عصبانی میشم خودمو سرزنش میکنم چرا جوابشونو ندادم ..خلاصه اذیتاشون یادم نمیره مخصوصا اینکه همشون تو زندگیشون راحتن؟

اطلاعات تکمیلی

سن ۲۷ جنسیت زن شغل مربی مهدکودک وضعیت تاهل مطلقه
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام خانم عزیز
یکسری تجارب در زندگی ممکن است آنقدر سخت باشند که به سختی کمرنگ شوند. معمولاً تجربه ها چه مثبت و چه منفی در طی زمان کمرنگ می شوند، اما تجارب منفی شدید، مخصوصاً آن هایی که درشان واکنش مناسب را نشان نداده ایم، احتمال رجوع مکرر به ذهن را دارند. علاوه بر این در مورد کسانی که به نوعی دچار رخوت و افسردگی می شوند، این خاطرات دیرتر کمرنگ می شوند. چون در افسردگی، معمولا ما زندگی نافعالی پیش می گیریم و میزان افکار منفی خودمان را به شیوه های مختلفی ناخواسته بالا می بریم. احتمالا شرایط کنونی زندگی شما به گونه ای نیست که احساس کنید، به نوعی جبران رنج های اتفاق افتاده، صورت گرفته است. لازم است که به اندازه ی کافی زندگی خود را فعال کنید، به سمت اهداف شخصی تان بروید و تلاش کنید، افسردگی خود را یا کنار بگذارید و یا درمان کنید و بیشتر شبیه کسی که آرزو داشتید شوید تا احساس ضرر و زیان از شما دست بردارد و با خشم و حسرت زندگی نکنید.

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha