2794

احساس میکنم هوش کمی دارم

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 300 بازدید

سلام، پنج سالی میشه که ازدواج کردم 12 سال از شوهرم کوچکترم، مشکل مالی نداریم و کلا قبل ازدواج از همه نظر یکسان بودیم. میخوام بگم الان احساس میکنم خیلی احمق و کم هوشم، همش همه چیز فراموشم میشه، خیلی سوتی میدم، نمیتونم درسی چیزی بخونم مخم نمیکشه، از دوران مدرسه هم تقریبا کم چیز یاد میگرفتم، با تقلب نمره میگرفتم، بازیگوش هم بودم ولی بیشتر درس رو نمیفهمیدم، الان هم چیزای سخت دیر میفهمم، کلا گیرایی به شدت ضعیف دارم، شوهرم همش میگه بهم احمق!! نمیدونم چطور احمق نباشم، خسته شدم از اینکه همش سوتی میدم، از اینکه انگار همه میدونن من کند ذهنم حالم از خودم بهم میخوره، اعتماد به نفسم در برابر شوهرم اومده پایین، در زندگی مشکلی نداریم و شوهرم دوستم داره خداروشکر ولی قبولم نداره و از توانایی و خوب بودن زنای دیگه تعریف میکنه غرق در کمبود هام میشم، من هیچ مهارتی ندارم، مدرک کاردانی دارم، شرایط ادامه تحصیل هم ندارم، خلاصه اینقدر هیچم که وقتی کمبود هامو بروز میدم شوهرم میگه همین که نجیبی واسه من کافیه! من نمیخوام اینطور زنی باشم، میخوام زن کاملی باشم که شوهرم قبولم داشته باشه، روم حساب باز کنه ولی واقعا هیچ حسابی وجود نداره! هیچ چیز در من وجود نداره، خیلی به خودم فشار آوردم مهارتی یاد بگیرم ولی هم استعداد ندارم هم اینکه شوهر زیاد اجازه نمیده من کاری انجام بدم بیشتر دوست داره به خودش و بچه برسم، حتی انگیزه واسه باشگاه رفتن هم ندارم، اینم بگم در ظاهر بسیار با اعتماد به نفس هستم و روابط اجتماعی خوبی با دیگران برقرار میکنم و خوشرو و خوش زبانم همه دوستم دارن و شاید خیلی ها بهم حسودی میکنن ولی من از داخل خالی ام، کمبود های من با هیچ چیز قابل جبران نیست، زیبایی هم در حد اعتدال دارم ولی من ظاهر واسم مهم نیست میخوام آدم ارزشمندی باشم، مفید باشم ولی هیچی ازم ساخته نیست. درضمن اینم بگم مادرم در حاملگی من فقط با سرم تغذیه شده و هیچ ماده غذایی مصرف نکرده فقط هفته ای یکبار چیزی خورده، ممکنه کند ذهنی من از حاملگی مادرم باشه؟ میترسم دخترم مثل خودم بشه واسه اونم نگرانم. شرایط مشاوره رفتن هم ندارم، تا جایی که راه داره کمکم کنید، ببخشید طولانی شد

اطلاعات تکمیلی

سن 25 جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده و زوج درمانی

سلام وقتتون بخیر
قبل از اینکه بخودتان انگ کمبود هوش و ذکاوت بزنید بایستی علمی و دقیق تست هوش داده باشید
دوست عزیز در عوضی که دنبال مقصر بگیرید که رفتار همسرتون رو توجیه کنید دنبال این بگردید که شما چه رفتاری دارید که ایشون این حرف و این رفتار رو باشما انجام دادند؟؟
همیشه وقتی که انگشت اشاره تون رو به سمت کسی می گیرید یک انگشت به سمت اون اشاره میشه و ۴تایی دیگش رو به سمت خودتون هست یعنی مقصر این رفتار و عمل اون فرد فقط خودتون هستید پس به درون خودتون رجوع کنید.
پیشنهاد می کنم که روی عزت نفس خودتون کاری کنید 
بنظر میاد شما از اعتماد بنفس پایینی برخوردارید
اعتماد به نفس یعنی فرد نسبت به توانایی انجام کارهایش چه باوری در درون خود دارد! شاید شما هم دیده باشید تعدادی از افراد زمانی که می خواهند کاری را شروع کنند، ابتدا کار را خیلی بزرگ و سخت و دشوار می کنند و بعد احتمال زیاد انجام آن را به بعد موکول می کنند و یا در میانه راه خیلی خسته می شوند و رهایش می کنند.
روزانه با خودت تکرار کن:
  • تو می توانی. (اعتماد به نفس در انجام کار)
  • تو کار را شروع کن و ترس خود را مدیریت کن. (اعتماد به نفس در شروع کار)
  • تو مهارت این کار را بیاموز و پیش برو. (اعتماد به نفس در مدیریت کار)

همه ما برای موفق شدن در زندگی و رسیدن به اهداف خود در جهت دست یابی به زندگی رویایی مان نیاز به دو بال داریم؛ یکی عزت نفس و دیگری اعتماد به نفس.

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha