2794

سلام. دختر 23 ساله هستم که 2 ساله عقد کرده ام . منو شوهرم از قبل عاشق هم شدیم و بعد از 2 ماه دوستی به خواستگاری من اومد و ازدواج کردیم . همسرم نه دودیه نه خانم بازه نه مشکل حادی داره فقط چند چیز اخلاقیش واقعا عذابم میده و باعث شده نسبت بهش سرد بشم 

از همون اول ازدواج بیشتر محبت ها و توجه ها از طرف من بوده چون من احساسی تر هستم و همیشه گلایه داشتم چرا خیلی کم پیش میاد زنگم بزنه یا پیامم بده.  وقتایی شده سه روز از من بی خبر مونده و عین خیالشم نبوده.  

دوم اینکه :من با خانواده شوهرم سر قبالم به مشکل خوردم از همون اول میخواستن مهریمو بگیرند و در مقابلش بهم خونه بدند و این اصلا منطقی نبود.  همیشه به شوهرم میگفتم من قبالمو نمیدمو وظیفه خودتونه خونه واسم فراهم کنید ولی همیشه روی خانوادش بود و همیشه منو جلو خانوادش یا در خفا متهم به اینکه چشمم دنبال مالشونه میکنه . و همیشه منو جلو خانوادش ضایع و سبک میکنه و همیشه میگه خودت برو با خانوادم حرف بزن ربطی به من نداره . همیشه خودشو میکشه عقب و منو میندازه جلو . اصلا حمایتگر خوبی نیست . اصلا اعتماد بهش ندارم  به عنوان یک مرد حامی.  

سومین مشکلم اینکه هر وقت در مورد هر چیزی نظر میدم میگه سرت تو کار خودت باشه و اگر مقابلش وایسم همش میخواد منو سرکوب کنه. 

در کل به احساس و حرفا و نظرات من تو زندگی ارزش نمیده و هر کاری دلش میخواد میکنه . واقعا دارم عذاب میکشم . همه جوره هم باهاش حرف زدم اما فایده نداره . 1 هفته خوب میشه و دوباره سر یه موضوع خانوادگی خودشو نشون میده . اصلا پشت و پناه زنش نیست.  فقط محبت های کلامی خیلی خوبی داره که دیگه حتی اونم دلمو آروم نمیکنه . تو رو خدا بگید چیکار کنم ؟

اطلاعات تکمیلی

سن 23 جنسیت زن شغل آرایشگر وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده و کودک

دوست عزيز سلام

در باره مورد اول: إنسانها چه مرد و چه زن به روش هاي مختلفي احساساتشون رو نشون ميدن. اينكه همسر شما در كل از شما خبري نگيره اينطور كه شما ميگين ميتونه نشون دهنده الويت هايش باشه و شايد بله اين كارجالب نباشه و به نظر موردي باشه كه بهتره بيشتر بررسي بشه. اينكه از چه زماني اينطور بودن آيا هميشه يا از زمان خاصي و اينكه هميشگيه اين رفتار و تكرار ميشه يا نه يكي دوبار پيش اومده. اينا موارديه كه شما به همراه يك مشاور ميتونين بررسي كنين.
مورد دوم: شما بخشي از ماجرايي رو تعريف ميكنيد كه به نظر ميرسه شما ،همسر و خانوادت رو موظف ميدوني كه برايت كاري انجام بدن و اگر نكنن منطقي نيست كارشون. به نظر ميرسه كه شما هم رفتارتون شايد جاهايي در اين مورد منطقي نبوده. شما تا به حال با خانواده همسرتون صحبت كردين كه بدونين چرا ميخوان اينكار رو بكنن؟ در واقع فكر پشت اين كار رو جويا شدين؟ از نظر هر طرف رفتار و كارشون شايد منطقي باشه و از نظر طرف ديگر غير منطقي. بهتره در اين مورد با خانواده همسرت خودتون صحبت كنين و هم نظر خودتون رو بگين و علتش رو هم بيان كنين و هم بپرسين كه نظر اون ها چيه و به چه علتي اين نظر رو دارن. با همسرتون هم در اين باره صحبت كنين. 
در اين مورد كه همسرتون دخالت نميكنه نميشه گفت كه حمايت نميكنه شما رو ممكنه كه دوست نداشته باشه بين شما و خانوادش قرار بگيره كه متاسفانه به نظر مياد قرار گرفته با توجه به صحبت هاي شما.
در مورد رفتار همسر تون با شما پيشنهاد ميكنم كه به يك مشاور مراجعه كنين .
پايدار باشيد.

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha