نگاه جنسی پدرشوهر به من

سلام مشکلاتم بسیار زیاده کودکی سختی داشتم تو بچگی بهم تجاوز شد ۲۰ سالگی عروسی کردم و بعد از ازدواج مشکلات بدتری به سراغم اومد خانواده شوهرم برعکس ما خیلی خوشبخت بودن و اصلا منو درک نمیکردن اگر بخوام جزییاتو بگم خیلی زیاد میشه پدرشوهرم به من نظر داشت ما تو یه خونه هستیم الان طبقه بالاشونیم و شرایط جداشدن از اونا رو نداریم . طوری که هر وقت تنها بودم تو حیاط تو آشپرخونه یا تو آسانسور پدر شوهرم لبامو بوس میکنه و دست به سینه و کمرم میکشه . بهش اخطار دادم از دوری کردم ولی فایده ای نداشت ما تو همه زندگیمون به اون وابسته ایم مغازه شوهرم مال اونه کمکم خرجمون اونه از بابت خونه و مغازه از ما کرایه نمیگیره و اکثر جاهایی که باید برم مثل دکتر رفتن و.... پدرشوهرم منو با ماشین میرسونه شوهرم منو نمیبره و میگه با پدرم برو بهم اجازه تنهایی رفتن از خونه رو اصلا نمیده . و شوهرم از مشکلم خبر نداره میدونم اگه بفهمه دیوانه میشه و شایدم حرفمو باور نکنه . پدر شوهرم دیشب به بهانه ای عصبانی شد و بهم سیلی زد  منم دیگه طاقت نیاورم و جنگ راه انداختم و به پدرم زنگ زدم اومد تو حیاط خونمون با مادرشوهرو شوهرم صحبت کرد و منم همش دادو بیداد و گریه میکردم . ولی همچنان موضوع اصلی که آزارم میده رو مخفی کردم پدرم گفت بیا بریم خونه ما ولی من قبول نکردم و موندم الان شوهرم باهام قهره و منم تصمیم به قطع رابطه با خانواده شوهرم دارم . و از شما مشاورین درخواست کمک دارم ممنونم من به جز نینی سایت پناه دیگری ندارم