سلام
من یک ساله با همسرم عقد کردیم.قبل از عقد دوسال ونیم با شوهرم دوست بودیم.
اون موقع ها خیلی از خودش و خانوادش تعریف میکرد چیزایی میگفت که من از انتخابم خوشحال بودم و میگفتم شوهر مورد علاقمو پیداکرذم
اما حالا که یکساله عقد کردیم من تازه متوجه اخلاق و دروغگویی هاش شدم و ازش به شدت سرد شدم
مثلا بهم گفته بود فلان جا خونه دارم ماشینو خودم گرفتم کارم با اینکه قراردادی هستش ولی هیچ مشکلی نداره و جام محکمه
منم باتوجه به اینحرفا راضی شدیم بیان خواستگاری
اما موقع خواستگاری مادرش گفت خونه واسه منه و برای پسرم نیست اما میدم بشینید که اجاره نرید
ماشینم ما گرفتیم براش
ار بابت کارش هم چون تازه میره اینجا یه مدت دوست بمونید تا کارش محکم بشه
اینم بگم که راضی نمیشدن خانوادش و به زور اومده بودن
من همه اینحرفارو به شوهرم گفتم و گفت نه همه اینا من خودم کردم
اعتماد کردم اما الان میبینم واقعا هیچ کدوم واسه خودش نبوده
یعنی نه ماشینداره نه خونه الانم هشت ماهه بیکاره
یعنی کل حرفاش دروغ
بجز اینها دروغ های ریز دیگه هم بهمگفته
ببش از یک ماهه قهریم الان و به همین دلایل میخوام ازش جدا بشم
چون چیزای دیگه هم ازش دیدم
میخوام بدونم با توجه به اینکه بیکاره و سرمایه ای نداره من از چه راهی باید طلاق بگیرم؟چون خودشم راضی به طلاق دادنم نیست
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید